مشخصات شعر

میزبان و میهمان

شبیه این زمین در آسمان‌ها آسمانی نیست

ندارد وسعتی، اما به وسع او جهانی نیست

 

به جای گنبد و گلدسته، کفتر‌ها نما دارند

نشانی ساختند آخر که مانندش نشانی نیست

 

کریمان هرچه که دارند را وقف گدا کردند

نگو اینجا چرا صحن و سرای آنچنانی نیست

 

به اجبار عده‌ای باب الکرم را روی ما بستند

به در مانده نگاه میزبان و میهمانی نیست

 

مدینه شهر پیغمبر، بگو تو لااقل با ما

چرا روی سر خورشید‌ها پس سایبانی نیست؟

 

نه سینه‌زن، نه یک دسته، نه حتی یک حسینیه

همه آمادۀ اشکند، اما روضه‌خوانی نیست

 

به یاد چادر خاکی، بقیع امروز خاکی شد

و حالا زائرش جز مادری قامت کمانی نیست

 

همان مادر که آمد کوچه و با قد خم برگشت

بلایی برسرش آمد که آثارش نهانی نیست

 

چنان سیلی به رویش زد که حوریه زمین افتاد

صدا زد که حسن در زانویم دیگر توانی نیست

 

میزبان و میهمان

شبیه این زمین در آسمان‌ها آسمانی نیست

ندارد وسعتی، اما به وسع او جهانی نیست

 

به جای گنبد و گلدسته، کفتر‌ها نما دارند

نشانی ساختند آخر که مانندش نشانی نیست

 

کریمان هرچه که دارند را وقف گدا کردند

نگو اینجا چرا صحن و سرای آنچنانی نیست

 

به اجبار عده‌ای باب الکرم را روی ما بستند

به در مانده نگاه میزبان و میهمانی نیست

 

مدینه شهر پیغمبر، بگو تو لااقل با ما

چرا روی سر خورشید‌ها پس سایبانی نیست؟

 

نه سینه‌زن، نه یک دسته، نه حتی یک حسینیه

همه آمادۀ اشکند، اما روضه‌خوانی نیست

 

به یاد چادر خاکی، بقیع امروز خاکی شد

و حالا زائرش جز مادری قامت کمانی نیست

 

همان مادر که آمد کوچه و با قد خم برگشت

بلایی برسرش آمد که آثارش نهانی نیست

 

چنان سیلی به رویش زد که حوریه زمین افتاد

صدا زد که حسن در زانویم دیگر توانی نیست

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×