مشخصات شعر

زبور اشک

روشن شد از چراغ حسینیه طور اشک

خورشید غبطه می‌خورد اینجا به نور اشک

 

داود‌های مرثیه از راه می‌‌‌رسند

با آیه‌های تشنه لبی از زبور اشک

 

یک شب به رونمایی این شعرها بیا

در محفل صمیمی ما با حضور اشک

 

بعد از هزار سال نشد مرهمی شود

از کوچه باغ زخم تن تو، عبور اشک

 

لن تبرد مصیبتک فی قلوبنا

گرم است از حرارت داغت تنور اشک

 

در خواب نامت آمد و گفتم نگریمت

اما شدم دو مرتبه مغلوب زور اشک

 

راز شفای نذری‌ات این است مادرت

در طبخ آن به جای نمک ریخت شور اشک

 

آورده‌اند روی شما را زمین زدند

اینجا شکست چون دل راوی غرور اشک

 

زبور اشک

روشن شد از چراغ حسینیه طور اشک

خورشید غبطه می‌خورد اینجا به نور اشک

 

داود‌های مرثیه از راه می‌‌‌رسند

با آیه‌های تشنه لبی از زبور اشک

 

یک شب به رونمایی این شعرها بیا

در محفل صمیمی ما با حضور اشک

 

بعد از هزار سال نشد مرهمی شود

از کوچه باغ زخم تن تو، عبور اشک

 

لن تبرد مصیبتک فی قلوبنا

گرم است از حرارت داغت تنور اشک

 

در خواب نامت آمد و گفتم نگریمت

اما شدم دو مرتبه مغلوب زور اشک

 

راز شفای نذری‌ات این است مادرت

در طبخ آن به جای نمک ریخت شور اشک

 

آورده‌اند روی شما را زمین زدند

اینجا شکست چون دل راوی غرور اشک

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×