مشخصات شعر

عموی رشید

گمان نمی‌کنم این روحِ پیکرم باشد

تنی که مثله شده در برابرم باشد

 

گمان نمی‌کنم این تکه‌های پخش شده

همان عموی رشید پیمبرم باشد

 

بدن مگر بدن کیست این چنین شده است؟

اگر خدای نکرده برادرم باشد!

 

چرا عبای پیمبر نمی‌گذارد تا

دوباره روشنی دیدۀ ترم باشد؟

 

فدای خواهر مظلومه‌ای که نالان گفت:

کنار کشتۀ گودال، مو پریشان گفت:

 

گمان نمی‌کنم این زیر نیزه افتاده

حسین فاطمه، یعنی برادرم باشد

 

تو را خدا بگذارید بوسه‌اش بزنم

که قول می‌‌دهم این بار آخرم باشد

 

کفن که نیست، عبا نیست، بوریا هم نیست؟

بد است بی کفن این مرد محترم باشد

 

برای آنکه روی پیکرش بیاندازم

نمی‌شود بگذارید معجرم باشد؟

 

عموی رشید

گمان نمی‌کنم این روحِ پیکرم باشد

تنی که مثله شده در برابرم باشد

 

گمان نمی‌کنم این تکه‌های پخش شده

همان عموی رشید پیمبرم باشد

 

بدن مگر بدن کیست این چنین شده است؟

اگر خدای نکرده برادرم باشد!

 

چرا عبای پیمبر نمی‌گذارد تا

دوباره روشنی دیدۀ ترم باشد؟

 

فدای خواهر مظلومه‌ای که نالان گفت:

کنار کشتۀ گودال، مو پریشان گفت:

 

گمان نمی‌کنم این زیر نیزه افتاده

حسین فاطمه، یعنی برادرم باشد

 

تو را خدا بگذارید بوسه‌اش بزنم

که قول می‌‌دهم این بار آخرم باشد

 

کفن که نیست، عبا نیست، بوریا هم نیست؟

بد است بی کفن این مرد محترم باشد

 

برای آنکه روی پیکرش بیاندازم

نمی‌شود بگذارید معجرم باشد؟

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×