مشخصات شعر

قیمت گوهر

یکباره ریخت باده و ساغر شکسته شد

شیخ الائمه حرمتش آخر شکسته شد

 

آتش گرفت بار دگر خانۀ علی

شاید به ضربۀ لگدی در شکسته شد

 

بین نماز بر سر و رویش که ریختند

 گویا نماز سبط پیمبر شکسته شد

 

ای کاش می‌‌گذاشت که عمامه سر کند

خیرالعباد بین همه سرشکسته شد

 

یک روز بین کوچه علی را کشیده‌اند

حالا غرور حضرت جعفر شکسته شد

 

جز ناسزا نمی شنود از زبانشان

در بین راه حرمت مادر شکسته شد

 

باید قسم مگر بخورد؟ صادق است او

در مجلسی که قیمت گوهر شکسته شد

 

یک پیرمرد، پای پیاده، به روی خاک

قدی خمیده داشت که دیگر شکسته شد

 

سیلی به خانوادۀ او خورد؟ نه نخورد

اصلا سرِ کسی سر معبر شکسته شد؟

 

پای پیاده در پس مرکب دوید و گفت

عمه رقیه‌ام چقدر پرشکسته شد

 

در کربلا به نالۀ محزون سه ساله گفت:

«سقا که رفت حرمت معجر شکسته شد

 

بابا نگاه کن که چنان زجر زد مرا

دندان من شبیه تو دلبر، شکسته شد»

 

قیمت گوهر

یکباره ریخت باده و ساغر شکسته شد

شیخ الائمه حرمتش آخر شکسته شد

 

آتش گرفت بار دگر خانۀ علی

شاید به ضربۀ لگدی در شکسته شد

 

بین نماز بر سر و رویش که ریختند

 گویا نماز سبط پیمبر شکسته شد

 

ای کاش می‌‌گذاشت که عمامه سر کند

خیرالعباد بین همه سرشکسته شد

 

یک روز بین کوچه علی را کشیده‌اند

حالا غرور حضرت جعفر شکسته شد

 

جز ناسزا نمی شنود از زبانشان

در بین راه حرمت مادر شکسته شد

 

باید قسم مگر بخورد؟ صادق است او

در مجلسی که قیمت گوهر شکسته شد

 

یک پیرمرد، پای پیاده، به روی خاک

قدی خمیده داشت که دیگر شکسته شد

 

سیلی به خانوادۀ او خورد؟ نه نخورد

اصلا سرِ کسی سر معبر شکسته شد؟

 

پای پیاده در پس مرکب دوید و گفت

عمه رقیه‌ام چقدر پرشکسته شد

 

در کربلا به نالۀ محزون سه ساله گفت:

«سقا که رفت حرمت معجر شکسته شد

 

بابا نگاه کن که چنان زجر زد مرا

دندان من شبیه تو دلبر، شکسته شد»

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×