مشخصات شعر

گودال خون

در آشیانه، مرغ آمینی پرش ریخت

گرم نیایش بود و دشمن بر سرش ریخت

 

در کوچه با پای برهنه، دست بسته

آهی کشید و روضه از چشم ترش ریخت

 

روزی که آتش در سرایش شعله‌ور شد

اشکی به یاد مادر غم پرورش ریخت

 

 در سنگری مابین دشمن بود و مادر

آن در شکست و سوخت و روی سرش ریخت

 

در کربلا ریگ بیابان دور ارباب

گودال خون شد، نیزه هم بر پیکرش ریخت

 

روح از تنش با قتل صبر آرام می‌‌رفت

تا اینکه شمر آمد نظام حنجرش ریخت

 

پیش سرش در شام، دشمن باده خورد و

آنچه که باقی ماند را روی سرش ریخت

 

از بین آن نامحرمان مست، یک آن

مردی کنیزی خواست، قلب دخترش ریخت

 

گودال خون

در آشیانه، مرغ آمینی پرش ریخت

گرم نیایش بود و دشمن بر سرش ریخت

 

در کوچه با پای برهنه، دست بسته

آهی کشید و روضه از چشم ترش ریخت

 

روزی که آتش در سرایش شعله‌ور شد

اشکی به یاد مادر غم پرورش ریخت

 

 در سنگری مابین دشمن بود و مادر

آن در شکست و سوخت و روی سرش ریخت

 

در کربلا ریگ بیابان دور ارباب

گودال خون شد، نیزه هم بر پیکرش ریخت

 

روح از تنش با قتل صبر آرام می‌‌رفت

تا اینکه شمر آمد نظام حنجرش ریخت

 

پیش سرش در شام، دشمن باده خورد و

آنچه که باقی ماند را روی سرش ریخت

 

از بین آن نامحرمان مست، یک آن

مردی کنیزی خواست، قلب دخترش ریخت

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×