مشخصات شعر

از سمت شرق علقمه فانوس می‌وزید

دیشب به خواب قافله کابوس می‌وزید

در بهت لال صاعقه ناقوس می‌وزید

 

از دست تک‌سوار عطش در عمیق شب

از سمت شرق علقمه فانوس می‌وزید

 

پشت تمام غربی انسان شکسته شد

تا از گلوی معرکه سالوس می‌وزید

 

آتش عروس سرخ نیستان و آن‌طرف

در حجله‌های سوخته ققنوس می‌­وزید

 

شب بود و پایکوبی ابلیس و رقص و درد

شب بود و گردبادی از افسوس می­‌وزید

 

گهواره‌های شب زده در خواب می‌شدند

سیلی به قصد صورت ناموس می‌وزید

 

شب بود و نان گندم و یک کاسۀ فریب

شب بود و گردبادی از افسوس می‌وزید

 

 دیشب سکوت علقمه فریاد می‌کشید

دیشب به خواب قافله کابوس می‌وزید

از سمت شرق علقمه فانوس می‌وزید

دیشب به خواب قافله کابوس می‌وزید

در بهت لال صاعقه ناقوس می‌وزید

 

از دست تک‌سوار عطش در عمیق شب

از سمت شرق علقمه فانوس می‌وزید

 

پشت تمام غربی انسان شکسته شد

تا از گلوی معرکه سالوس می‌وزید

 

آتش عروس سرخ نیستان و آن‌طرف

در حجله‌های سوخته ققنوس می‌­وزید

 

شب بود و پایکوبی ابلیس و رقص و درد

شب بود و گردبادی از افسوس می­‌وزید

 

گهواره‌های شب زده در خواب می‌شدند

سیلی به قصد صورت ناموس می‌وزید

 

شب بود و نان گندم و یک کاسۀ فریب

شب بود و گردبادی از افسوس می‌وزید

 

 دیشب سکوت علقمه فریاد می‌کشید

دیشب به خواب قافله کابوس می‌وزید

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×