مشخصات شعر

ام الوفا

وقتی که با صدای رسا گریه می‌کند
گویا تمام کرب و بلا گریه می‌کند


راحت بخواب، مشک تو خالی نمانده است
مادر نشسته مشک تو را گریه می‌کند


با یاد دست‌های تو هی سینه می‌زند
زیر علم برای شما گریه می‌کند


وقتی به روی فرق سرش مُشک می‌زند
حتما از آن عمود جفا گریه می‌کند


مادر فدای روی خجالت کشیده‌ات
زهرا برای تو به خدا گریه می‌کند


مادر چه شد که باز نگشتی به خیمه‌ها
دیدی که شیر خوار خدا گریه می‌کند


یک دست تو که بر سر راه حسین بود
آن دست دیگرت به کجا گریه می‌کند؟


آن دست را مدینه به یک کوچه دید که
بر روی دست مادر ما گریه می‌کند


مادر فدای اوج وفایت شود، ببین
ام الوفا برای وفا گریه می‌کند


من پا شدم که راه بیفتم، قدم شکست
حالا حسین در همه جا گریه می‌کند

ام الوفا

وقتی که با صدای رسا گریه می‌کند
گویا تمام کرب و بلا گریه می‌کند


راحت بخواب، مشک تو خالی نمانده است
مادر نشسته مشک تو را گریه می‌کند


با یاد دست‌های تو هی سینه می‌زند
زیر علم برای شما گریه می‌کند


وقتی به روی فرق سرش مُشک می‌زند
حتما از آن عمود جفا گریه می‌کند


مادر فدای روی خجالت کشیده‌ات
زهرا برای تو به خدا گریه می‌کند


مادر چه شد که باز نگشتی به خیمه‌ها
دیدی که شیر خوار خدا گریه می‌کند


یک دست تو که بر سر راه حسین بود
آن دست دیگرت به کجا گریه می‌کند؟


آن دست را مدینه به یک کوچه دید که
بر روی دست مادر ما گریه می‌کند


مادر فدای اوج وفایت شود، ببین
ام الوفا برای وفا گریه می‌کند


من پا شدم که راه بیفتم، قدم شکست
حالا حسین در همه جا گریه می‌کند

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×