مشخصات شعر

خورشید روی نیزه


باز کن چشم از خون ترت را  

با نگاهی بخوان، خواهرت را


با نگاه نوازشگر خود  

باز دریاب، دور و برات را


آفتابا به دست آور اینک  

آسمان دل دخترت را


بازگو! با دل این کبوتر  

قصۀ سرخ بال و پرت را


زیر شلاق پاییز دیدم  

باغ گل‌های بار آورت را


بود کی باور من روزی  

بر سر نی بینم سرت را؟


باز قرآن بخوان، تا دل من  

بشنود صوت جان پرورت را

خورشید روی نیزه


باز کن چشم از خون ترت را  

با نگاهی بخوان، خواهرت را


با نگاه نوازشگر خود  

باز دریاب، دور و برات را


آفتابا به دست آور اینک  

آسمان دل دخترت را


بازگو! با دل این کبوتر  

قصۀ سرخ بال و پرت را


زیر شلاق پاییز دیدم  

باغ گل‌های بار آورت را


بود کی باور من روزی  

بر سر نی بینم سرت را؟


باز قرآن بخوان، تا دل من  

بشنود صوت جان پرورت را

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×