مشخصات شعر

چقدر روضه‌ها شبیه هم است

 

آنکه بر محضر شما نرسد

مطمئنا که تا خدا نرسد

 

بهتر است اینکه زیر خاک رود

آن سری که به سامرا نرسد

 

عطرِ سرداب را نفهمیده

آنکه بر "سُرَّ مَن رَا ...نرسد

 

چشم برخاکِ آن اگر بکشیم

آسمان هم به گرد ما نرسد

 

سامرا رفته‌ها به من گفتند

هیچ جایی به کربلا نرسد

 

از کفن کردنی دوباره بخوان

تا که روضه به بوریا نرسد

 

با حسینیم، با حسن هستیم

ما گدای دو تا حسن هستیم

 

نام ما را که از قدیم نوشت

از گدایان این حریم نوشت

 

تا خدا حال و روز ما را دید

بعدِ نام حسن کریم نوشت

 

تا که پیش تو درد دل کردیم

نام ما را خدا کلیم نوشت

 

دل ما را اسیر کرد آنکه

بال جبریل را گلیم نوشت

 

رفته بودیم مشهد و آقا

باز هم روزی عظیم نوشت

 

سامرا واجبیم، امام رضا

نه کبوتر که یا کریم نوشت

 

با حسینیم، با حسن هستیم

ماگدای دو تا حسن هستیم

 

این طرف صحن صاحب کرم است

آن طرف یک غریب بی حرم است

 

این طرف هرچه هست زائر هست

آن طرف بی چراغ بی علم است

 

این طرف احترام می‌بینی

آن طرف ناسزا که دم به دم است

 

سامرا شد خراب، فهمیدم

چقدر روضه‌ها شبیه هم است

 

مادری‌اند هر دو تا آقا

موسپید است هر که غرق غم است

 

پیش هر دو به گریه می‌شنوی

روضۀ پهلویی که محترم است

 

با حسینیم، با حسن هستیم

ما گدای دو تا حسن هستیم

 

کاش پلکت کمی تکان بخورد

به زمین ورنه آسمان بخورد

 

پسرت آمده است تا جگرت

زخم کمتر از این و آن بخورد

 

ظرف آبی به دست‌هایش تا

پدر آبی نفس زنان بخورد

 

می‌خورد ظرف هی به دندانت

چه کند؟ آب نیمه جان بخورد

 

خوب شد کودکت ندیده لبت

ضربه از چوب خیزران بخورد

 

روی پیشانی‌ات فقط چین است

آه اگر سنگ بی امان بخورد

 

عمه مانده است زیر هر ضربه

که مبادا به دختران بخورد

 

دختران تشنه‌اند و با خنده

لقمۀ خویش را سنان بخورد

 

با حسینیم، با حسن هستیم

ما گدایِ دو یا حسن هستیم

 

چقدر روضه‌ها شبیه هم است

 

آنکه بر محضر شما نرسد

مطمئنا که تا خدا نرسد

 

بهتر است اینکه زیر خاک رود

آن سری که به سامرا نرسد

 

عطرِ سرداب را نفهمیده

آنکه بر "سُرَّ مَن رَا ...نرسد

 

چشم برخاکِ آن اگر بکشیم

آسمان هم به گرد ما نرسد

 

سامرا رفته‌ها به من گفتند

هیچ جایی به کربلا نرسد

 

از کفن کردنی دوباره بخوان

تا که روضه به بوریا نرسد

 

با حسینیم، با حسن هستیم

ما گدای دو تا حسن هستیم

 

نام ما را که از قدیم نوشت

از گدایان این حریم نوشت

 

تا خدا حال و روز ما را دید

بعدِ نام حسن کریم نوشت

 

تا که پیش تو درد دل کردیم

نام ما را خدا کلیم نوشت

 

دل ما را اسیر کرد آنکه

بال جبریل را گلیم نوشت

 

رفته بودیم مشهد و آقا

باز هم روزی عظیم نوشت

 

سامرا واجبیم، امام رضا

نه کبوتر که یا کریم نوشت

 

با حسینیم، با حسن هستیم

ماگدای دو تا حسن هستیم

 

این طرف صحن صاحب کرم است

آن طرف یک غریب بی حرم است

 

این طرف هرچه هست زائر هست

آن طرف بی چراغ بی علم است

 

این طرف احترام می‌بینی

آن طرف ناسزا که دم به دم است

 

سامرا شد خراب، فهمیدم

چقدر روضه‌ها شبیه هم است

 

مادری‌اند هر دو تا آقا

موسپید است هر که غرق غم است

 

پیش هر دو به گریه می‌شنوی

روضۀ پهلویی که محترم است

 

با حسینیم، با حسن هستیم

ما گدای دو تا حسن هستیم

 

کاش پلکت کمی تکان بخورد

به زمین ورنه آسمان بخورد

 

پسرت آمده است تا جگرت

زخم کمتر از این و آن بخورد

 

ظرف آبی به دست‌هایش تا

پدر آبی نفس زنان بخورد

 

می‌خورد ظرف هی به دندانت

چه کند؟ آب نیمه جان بخورد

 

خوب شد کودکت ندیده لبت

ضربه از چوب خیزران بخورد

 

روی پیشانی‌ات فقط چین است

آه اگر سنگ بی امان بخورد

 

عمه مانده است زیر هر ضربه

که مبادا به دختران بخورد

 

دختران تشنه‌اند و با خنده

لقمۀ خویش را سنان بخورد

 

با حسینیم، با حسن هستیم

ما گدایِ دو یا حسن هستیم

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×