مشخصات شعر

به یاد کرب و بلا گریه می‌کنی

بین نماز، وقت دعا گریه می‌کنی
با هر بهانه در همه جا گریه می‌کنی


در التهاب آهِ خودت آب می‌شوی
می‌سوزی و بدون صدا گریه می‌کنی


هر چند زهر، قلب تو را پاره پاره کرد
اما به یاد کرب و بلا گریه می‌کنی


اصلاً خود تو کرب و بلای مجسّمی
وقتی برای خون خدا گریه می‌کنی


آب خوش از گلوی تو پایین نمی‌رود
با ناله‌های واعطشا گریه می‌کنی


با یاد روزهای اسارت چه می‌کشی؟
هر شب بدون چون و چرا گریه می‌کنی


با یاد زلفِ خونی مردان نی سوار
هر صبح با نسیم صبا گریه می‌کنی


هم پای نیزه‌ها همه جا گریه کرده‌ای
هم با تمام مرثیه‌ها گریه می‌کنی


دیگر بس است! چشم ترت درد می‌کند
از بس که غرق اشک عزا گریه می‌کنی

 

به یاد کرب و بلا گریه می‌کنی

بین نماز، وقت دعا گریه می‌کنی
با هر بهانه در همه جا گریه می‌کنی


در التهاب آهِ خودت آب می‌شوی
می‌سوزی و بدون صدا گریه می‌کنی


هر چند زهر، قلب تو را پاره پاره کرد
اما به یاد کرب و بلا گریه می‌کنی


اصلاً خود تو کرب و بلای مجسّمی
وقتی برای خون خدا گریه می‌کنی


آب خوش از گلوی تو پایین نمی‌رود
با ناله‌های واعطشا گریه می‌کنی


با یاد روزهای اسارت چه می‌کشی؟
هر شب بدون چون و چرا گریه می‌کنی


با یاد زلفِ خونی مردان نی سوار
هر صبح با نسیم صبا گریه می‌کنی


هم پای نیزه‌ها همه جا گریه کرده‌ای
هم با تمام مرثیه‌ها گریه می‌کنی


دیگر بس است! چشم ترت درد می‌کند
از بس که غرق اشک عزا گریه می‌کنی

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×