مشخصات شعر

ای امام اشک

از روزهای قافله دلگیر می‌شوی
هر روز چند مرتبه تو پیر می‌شوی؟

در شام شوم زخم زبان‌ها چه می‌کشی؟
کز روشنای عمر خودت سیر می‌شوی

زخمی ست لحظه‌های تو مانند پیکرت
از بس اسیر طعنه زنجیر می‌شوی

آیات صبح از لب قرآن شنیدنی ست
در کوچه‌های شام که تکفیر می‌شوی

خون جگر که می‌خوری از دست درد و داغ
بی تاب بغض‌های گلوگیر می‌شوی

با آه آه روضۀ ما ای امام اشک
در هر نگاه آینه تکثیر می‌شوی

خون گریه می‌شوی تو و تا آخرالزمان
از چشم‌ها همیشه سرازیر می‌شوی

 

ای امام اشک

از روزهای قافله دلگیر می‌شوی
هر روز چند مرتبه تو پیر می‌شوی؟

در شام شوم زخم زبان‌ها چه می‌کشی؟
کز روشنای عمر خودت سیر می‌شوی

زخمی ست لحظه‌های تو مانند پیکرت
از بس اسیر طعنه زنجیر می‌شوی

آیات صبح از لب قرآن شنیدنی ست
در کوچه‌های شام که تکفیر می‌شوی

خون جگر که می‌خوری از دست درد و داغ
بی تاب بغض‌های گلوگیر می‌شوی

با آه آه روضۀ ما ای امام اشک
در هر نگاه آینه تکثیر می‌شوی

خون گریه می‌شوی تو و تا آخرالزمان
از چشم‌ها همیشه سرازیر می‌شوی

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×