مشخصات شعر

قطره‌های شور

 

هر کجا نام تو را بردیم کوه طور شد

آفت و شرّ و بلا فوراً از آنجا دور شد

 

جای لب‌های تو دیشب اشک هجران خوردم و

کام من شیرین با این قطره‌های شور شد

 

در فراق یوسفش افتاد بر جان خودش

آنقدر گریه زلیخا کرد آخر کور شد

 

روضه‌های خانگی برکت به خانه می‌دهند

خانۀ تاریک ما با روضه غرق نور شد

 

جفت و جور اصلاً نمی‌شد کارهایم تا شبی

کفش روضه جفت کردم، کارهایم جور شد

 

صبح محشر که شود، مأمور قصرت ‍‌می‌شود

آنکه در روضه دم در خادم و مأمور شد

 

وای بر آن روضه خوان و شاعری که پاکتی ست

یا که با سواستفاده نامی ‌و مشهور شد

 

شاه ما خیلی سفارش کرده: فابْک للْحُسیْن

نزد ما ایرانیان این جمله اش دستور شد

 

قبل از آنکه شمر در گودال مذْبوحش کند

بر گلویش نیزه‌ای بوسه زد و منْحور شد

 

آنقدر خنجر زدند و آنقدر نیزه زدند

که بلاتشبیه مثل لانۀ زنبور شد

 

موقع دفن پدر وقتی پسر، انگشت را

از زمین پیدا نمود، اعضای بابا جور شد

 

از دلش اصلاً نیامد بوریا پیچش کنند

اولش نگذاشت، اما آخرش مجبور شد

 

قطره‌های شور

 

هر کجا نام تو را بردیم کوه طور شد

آفت و شرّ و بلا فوراً از آنجا دور شد

 

جای لب‌های تو دیشب اشک هجران خوردم و

کام من شیرین با این قطره‌های شور شد

 

در فراق یوسفش افتاد بر جان خودش

آنقدر گریه زلیخا کرد آخر کور شد

 

روضه‌های خانگی برکت به خانه می‌دهند

خانۀ تاریک ما با روضه غرق نور شد

 

جفت و جور اصلاً نمی‌شد کارهایم تا شبی

کفش روضه جفت کردم، کارهایم جور شد

 

صبح محشر که شود، مأمور قصرت ‍‌می‌شود

آنکه در روضه دم در خادم و مأمور شد

 

وای بر آن روضه خوان و شاعری که پاکتی ست

یا که با سواستفاده نامی ‌و مشهور شد

 

شاه ما خیلی سفارش کرده: فابْک للْحُسیْن

نزد ما ایرانیان این جمله اش دستور شد

 

قبل از آنکه شمر در گودال مذْبوحش کند

بر گلویش نیزه‌ای بوسه زد و منْحور شد

 

آنقدر خنجر زدند و آنقدر نیزه زدند

که بلاتشبیه مثل لانۀ زنبور شد

 

موقع دفن پدر وقتی پسر، انگشت را

از زمین پیدا نمود، اعضای بابا جور شد

 

از دلش اصلاً نیامد بوریا پیچش کنند

اولش نگذاشت، اما آخرش مجبور شد

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×