مشخصات شعر

با عطر سیب پیرهنت مست می‌شویم

تا خیمۀ تقرّب تو پر کشیده‌ایم

تو نور محض و ما ز تبار سپیده‌ایم

 

آقا اگر «مَصارِعُ عُشّاق» کربلاست

در عاشقی به منزل آخر رسیده‌ایم

 

با عطر سیب پیرهنت مست می‌شویم

شیدایی قبیلۀ عشق و عقیده‌ایم

 

دل بر شکوه جنت الاعلی نبسته‌ایم

وقتی بهشت را به نگاه تو دیده‌ایم

 

در بذل جان به راه تو مشتاق تر ز هم

عشق تو را به قیمت جان‌ها خریده‌ایم

 

لب تشنه‌ایم و در صف پیکار می‌رویم

وقتی که چشمه چشمه حقیقت چشیده‌ایم

 

کی دست می‌کشیم از این طوف عاشقی؟

با آنکه صد جراحت شمشیر دیده‌ایم

 

جان می‌دهیم و یک سر مویت نمی‌دهیم

در کربلا حماسۀ عشق آفریده‌ایم

 

هفتاد و دو صحیفۀ با خون نوشته‌ایم

هفتاد و دو کتیبۀ در خون تپیده‌ایم

 

در جسم ما هنوز تب جانفشانی است

«هَل مِن مُعِین» بی کسی‌ات را شنیده‌ایم

 

خورشید نیزه‌ها شدی و در هوای تو

بر روی نیزه مثل ستاره دمیده‌ایم

با عطر سیب پیرهنت مست می‌شویم

تا خیمۀ تقرّب تو پر کشیده‌ایم

تو نور محض و ما ز تبار سپیده‌ایم

 

آقا اگر «مَصارِعُ عُشّاق» کربلاست

در عاشقی به منزل آخر رسیده‌ایم

 

با عطر سیب پیرهنت مست می‌شویم

شیدایی قبیلۀ عشق و عقیده‌ایم

 

دل بر شکوه جنت الاعلی نبسته‌ایم

وقتی بهشت را به نگاه تو دیده‌ایم

 

در بذل جان به راه تو مشتاق تر ز هم

عشق تو را به قیمت جان‌ها خریده‌ایم

 

لب تشنه‌ایم و در صف پیکار می‌رویم

وقتی که چشمه چشمه حقیقت چشیده‌ایم

 

کی دست می‌کشیم از این طوف عاشقی؟

با آنکه صد جراحت شمشیر دیده‌ایم

 

جان می‌دهیم و یک سر مویت نمی‌دهیم

در کربلا حماسۀ عشق آفریده‌ایم

 

هفتاد و دو صحیفۀ با خون نوشته‌ایم

هفتاد و دو کتیبۀ در خون تپیده‌ایم

 

در جسم ما هنوز تب جانفشانی است

«هَل مِن مُعِین» بی کسی‌ات را شنیده‌ایم

 

خورشید نیزه‌ها شدی و در هوای تو

بر روی نیزه مثل ستاره دمیده‌ایم

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×