مشخصات شعر

سه ساله فاطمه‌ای دست بر دعا مانده

دوباره قافله رفت و رقیه جا مانده!

چه تند می‌رود! این ساربان وا مانده

 

خدا به خیر کند! باز گم شدم بابا

بیا ببین که فقط چند رد پا مانده

 

بگو چه کار کنم! تا به عمه ام برسم؟

توان پای پُر از زخم، کربلا مانده

 

خودت که داخل گودال گیر افتادی!

عمو کجاست بیاید؟ ببین کجا مانده؟

 

به یاد درد لگدهای شمر افتادم

دوباره چادر من دست خارها مانده

 

بگو به مرگ، به فریاد دخترت برسد

سه ساله فاطمه‌ای دست بر دعا مانده

 

کجاست خنجر کهنه به داد من برسد؟

به جان سپردن من چند ربنا مانده؟

 

به این کفن که سرم هست، اعتباری نیست!

پدر چه قدر برای تو بوریا مانده؟

 

سه ساله فاطمه‌ای دست بر دعا مانده

دوباره قافله رفت و رقیه جا مانده!

چه تند می‌رود! این ساربان وا مانده

 

خدا به خیر کند! باز گم شدم بابا

بیا ببین که فقط چند رد پا مانده

 

بگو چه کار کنم! تا به عمه ام برسم؟

توان پای پُر از زخم، کربلا مانده

 

خودت که داخل گودال گیر افتادی!

عمو کجاست بیاید؟ ببین کجا مانده؟

 

به یاد درد لگدهای شمر افتادم

دوباره چادر من دست خارها مانده

 

بگو به مرگ، به فریاد دخترت برسد

سه ساله فاطمه‌ای دست بر دعا مانده

 

کجاست خنجر کهنه به داد من برسد؟

به جان سپردن من چند ربنا مانده؟

 

به این کفن که سرم هست، اعتباری نیست!

پدر چه قدر برای تو بوریا مانده؟

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×