مشخصات شعر

سورۀ کوثر

 

دخترا بدون بابا می‌میرن

دخترا بدون بابا آواره

از قدیمیا شنیدم گریه کن

نداره، کسی که دختر نداره

 

دلمون هوای روضه کرده باز

آخه گریه برا روضه ثوابه

امشب و یتیم نوازی بکنین

همراهه باباش بریم تو خرابه

 

خوش زبونه، خیلی حرفا داره که

به کسی نگفته،حتی عمه جون

خبرایی شده که بهش میگه

پاشو که اومده باباعمه جون

 

پاشو حرفات و بزن با پدرت

که دیگه از غصه داری آب می‌شی

روپوش و بزن کنار خودت ببین

غذا نیس که اینجوری کباب می‌شی

 

روپوش و کنار زد و باباش و دید

سرخ و خاکستری، خاکی و کبود

سر حرف و این طوری واکرد و گفت

بگذریم از یکی بود یکی نبود

 

بوی بابام و من از دور می‌شناسم

حالا هر چی‌ام که بوی نون بدی

فهمیدم یه شب توی تنور بودی

داری موی سوخته تو نشون می‌دی؟

 

عمه میگه که از اینجا نمی‌ریم

تا سر بریده تو پس نگیریم

اینا هم نقشه کشیدن نیمه شب

دیوار و خراب کنن تا بمیریم

 

راهش اینه که بازم خودت بیای

کارامون و سرو سامونی بدی

عمه که داره می‌میره از غمت

وقتشه بیای بهش جونی بدی

 

طاقت همه بریده بعد تو

دیگه جون به لب رسیده باباجون

تا که آروم بشم آوردن حالا

از تو یه سر بریده باباجون

 

اومدی به ویرونه خوش اومدی

چه عجب یه بار به ما سری زدی

چه بلایی به سرت اومده که

تو می‌خواستی خودتو نشون ندی

 

باسه مصرع هم میشه که روضه ساخت

مادرت عمه و من کوثرتیم

آیه‌های سورۀ حنجرتیم

 

سورۀ کوثر

 

دخترا بدون بابا می‌میرن

دخترا بدون بابا آواره

از قدیمیا شنیدم گریه کن

نداره، کسی که دختر نداره

 

دلمون هوای روضه کرده باز

آخه گریه برا روضه ثوابه

امشب و یتیم نوازی بکنین

همراهه باباش بریم تو خرابه

 

خوش زبونه، خیلی حرفا داره که

به کسی نگفته،حتی عمه جون

خبرایی شده که بهش میگه

پاشو که اومده باباعمه جون

 

پاشو حرفات و بزن با پدرت

که دیگه از غصه داری آب می‌شی

روپوش و بزن کنار خودت ببین

غذا نیس که اینجوری کباب می‌شی

 

روپوش و کنار زد و باباش و دید

سرخ و خاکستری، خاکی و کبود

سر حرف و این طوری واکرد و گفت

بگذریم از یکی بود یکی نبود

 

بوی بابام و من از دور می‌شناسم

حالا هر چی‌ام که بوی نون بدی

فهمیدم یه شب توی تنور بودی

داری موی سوخته تو نشون می‌دی؟

 

عمه میگه که از اینجا نمی‌ریم

تا سر بریده تو پس نگیریم

اینا هم نقشه کشیدن نیمه شب

دیوار و خراب کنن تا بمیریم

 

راهش اینه که بازم خودت بیای

کارامون و سرو سامونی بدی

عمه که داره می‌میره از غمت

وقتشه بیای بهش جونی بدی

 

طاقت همه بریده بعد تو

دیگه جون به لب رسیده باباجون

تا که آروم بشم آوردن حالا

از تو یه سر بریده باباجون

 

اومدی به ویرونه خوش اومدی

چه عجب یه بار به ما سری زدی

چه بلایی به سرت اومده که

تو می‌خواستی خودتو نشون ندی

 

باسه مصرع هم میشه که روضه ساخت

مادرت عمه و من کوثرتیم

آیه‌های سورۀ حنجرتیم

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×