مشخصات شعر

هفتاد و دو امانت

اخرج الی العراق، که هرگز قرار نیست اینجا کنار حادثه غم پروری کنم

اخرج الی العراق، قرار است با سرم تا سال‌های سال فقط سروری کنم

 

اخرج الی العراق، به من وحی می‌شود، مبعوث این رسالت بی انتها منم

اعجاز من سری است که قرآن می‌آورد باید به نیزه باشم و پیغمبری کنم

 

فرعون تر از همیشه جهان پر شد از یزید، معروف‌های جامعه از جنس منکرند

موسی تر از همیشه برانگیخته مرا، باید به نیل خون همه را رهبری کنم

 

وقت ادای دین خدایم رسیده است، هفتاد و دو امانت او مانده پیش من

چرخی چنان میانۀ گودالم آرزوست، باید که دست و پا بزنم دلبری کنم

 

اصلاح کار امّت از این حرف‌ها گذشت، اینک احد مقابل من قد کشیده است

حالا که ذوالفقار پدر مانده دست، من باید دوباره در احدش حیدری کنم

 

حج ناتمام مانده طوافی که ناقص است، دارد مسیر قبله عوض می‌شود ولی

کافی است با مکعّب شش گوش کربلا، در کعبۀ فنا شده احیا گری کنم

 

بادی وزید و گرد نفاقی بلند شد، خورشید را سقیفه‌ای از آسمان گرفت

بر نیزۀ خطابه رها می‌کنم سری، تا از غدیر گم شده یادآوری کنم

 

اخرج الی العراق، که من خواب دیده‌ام، اینبارهم خلیل به قربانی آمده است

ذبجی عظیم منتظرم مانده لازم است، از امر وحی آمده فرمانبری کنم

 

هفتاد و دو امانت

اخرج الی العراق، که هرگز قرار نیست اینجا کنار حادثه غم پروری کنم

اخرج الی العراق، قرار است با سرم تا سال‌های سال فقط سروری کنم

 

اخرج الی العراق، به من وحی می‌شود، مبعوث این رسالت بی انتها منم

اعجاز من سری است که قرآن می‌آورد باید به نیزه باشم و پیغمبری کنم

 

فرعون تر از همیشه جهان پر شد از یزید، معروف‌های جامعه از جنس منکرند

موسی تر از همیشه برانگیخته مرا، باید به نیل خون همه را رهبری کنم

 

وقت ادای دین خدایم رسیده است، هفتاد و دو امانت او مانده پیش من

چرخی چنان میانۀ گودالم آرزوست، باید که دست و پا بزنم دلبری کنم

 

اصلاح کار امّت از این حرف‌ها گذشت، اینک احد مقابل من قد کشیده است

حالا که ذوالفقار پدر مانده دست، من باید دوباره در احدش حیدری کنم

 

حج ناتمام مانده طوافی که ناقص است، دارد مسیر قبله عوض می‌شود ولی

کافی است با مکعّب شش گوش کربلا، در کعبۀ فنا شده احیا گری کنم

 

بادی وزید و گرد نفاقی بلند شد، خورشید را سقیفه‌ای از آسمان گرفت

بر نیزۀ خطابه رها می‌کنم سری، تا از غدیر گم شده یادآوری کنم

 

اخرج الی العراق، که من خواب دیده‌ام، اینبارهم خلیل به قربانی آمده است

ذبجی عظیم منتظرم مانده لازم است، از امر وحی آمده فرمانبری کنم

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×