مشخصات شعر

کیمیای نگاه

رمیده‌ایم، بیا و شکار کن ما را

به نوکری خودت اختیار کن ما را

 

به پای آبله دار پیادگان حرم

بیا به کشتی عشقت سوار کن ما را

 

اگر چه چشمه اشک است چشم نوکرتان

به پای کوه غمت آبشار کن ما را

 

دو چشم اگر که بگریند تیغۀ دو لبند

به حرمت پدرت ذوالفقار کن ما را

 

عوض نمی‌‌شوم الا به کیمیای نگاه

چنان زهیر به عشقت دچار کن ما را

 

قسم به موی سپید حبیب، شاه غریب

شهید راه محبت دوبار کن ما را

 

اگر به درد خودت هم نخورد این دل سنگ

ببر مدینه و سنگ مزار کن ما را

 

به مجلسی که در آن از بحارمی‌‌خوانیم

به اذن مادرت ابر بهار کن ما را

 

مگر نه اینکه سرت دست نیزه دار افتاد

بیا و ملعبۀ نیزه دار کن ما را

 

کیمیای نگاه

رمیده‌ایم، بیا و شکار کن ما را

به نوکری خودت اختیار کن ما را

 

به پای آبله دار پیادگان حرم

بیا به کشتی عشقت سوار کن ما را

 

اگر چه چشمه اشک است چشم نوکرتان

به پای کوه غمت آبشار کن ما را

 

دو چشم اگر که بگریند تیغۀ دو لبند

به حرمت پدرت ذوالفقار کن ما را

 

عوض نمی‌‌شوم الا به کیمیای نگاه

چنان زهیر به عشقت دچار کن ما را

 

قسم به موی سپید حبیب، شاه غریب

شهید راه محبت دوبار کن ما را

 

اگر به درد خودت هم نخورد این دل سنگ

ببر مدینه و سنگ مزار کن ما را

 

به مجلسی که در آن از بحارمی‌‌خوانیم

به اذن مادرت ابر بهار کن ما را

 

مگر نه اینکه سرت دست نیزه دار افتاد

بیا و ملعبۀ نیزه دار کن ما را

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×