مشخصات شعر

شمع شب تار ما

ای گشته پیر مکتب ایثار ما، حبیب

در یک جهان غم آمده، غمخوار ما، حبیب

 

زینب دعات کرده، رسانده تو را سلام

زیرا شدی به غربت ما یار ما حبیب

 

با روی سرخ و موی سفید، این شب سیاه

روی تو گشته شمع شب تار ما حبیب

 

نه روز پیریت، که ز دوران کودکی

بودی همیشه طالب دیدار ما حبیب

 

بازار ظلم و کفر، رواج است مرحبا

با زاری آمدی تو به بازار ما حبیب

 

پیری و لیک شیر حسینی، چه می‌شود

باشی در این دیار، علمدار ما، حبیب؟

 

از لحظۀ وفات رسول خدا، مدام

بوده زمانه، در پی آزار ما حبیب

 

پرسی اگر ز حال دل ما عیان بود

از کام خشک و دیدۀ خونبار ما حبیب

 

در اجر تو بهشت چه قابل، بهشت تو

باشد به زیر سایۀ دیوار ما، حبیب

 

میثم از این سروده برای حبیب ما

اجرش وصال میثم تمّار ما، حبیب

 

شمع شب تار ما

ای گشته پیر مکتب ایثار ما، حبیب

در یک جهان غم آمده، غمخوار ما، حبیب

 

زینب دعات کرده، رسانده تو را سلام

زیرا شدی به غربت ما یار ما حبیب

 

با روی سرخ و موی سفید، این شب سیاه

روی تو گشته شمع شب تار ما حبیب

 

نه روز پیریت، که ز دوران کودکی

بودی همیشه طالب دیدار ما حبیب

 

بازار ظلم و کفر، رواج است مرحبا

با زاری آمدی تو به بازار ما حبیب

 

پیری و لیک شیر حسینی، چه می‌شود

باشی در این دیار، علمدار ما، حبیب؟

 

از لحظۀ وفات رسول خدا، مدام

بوده زمانه، در پی آزار ما حبیب

 

پرسی اگر ز حال دل ما عیان بود

از کام خشک و دیدۀ خونبار ما حبیب

 

در اجر تو بهشت چه قابل، بهشت تو

باشد به زیر سایۀ دیوار ما، حبیب

 

میثم از این سروده برای حبیب ما

اجرش وصال میثم تمّار ما، حبیب

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×