مشخصات شعر

دارد تلظی می‌کند در ساحل دریا

کودک در آغوش است روی دست بابایش

بس مست و مدهوش است روی دست بابایش

 

کی دیده که، رزمنده با قنداقه‌اش آید

گویی کفن پوش است روی دست بابایش

 

دارد تلظی می‌کند در ساحل دریا

ماهی خاموش است روی دست بابایش

 

فرمود سیرابش کنید، او باز می‌میرد

گه خواب گه، هوش است روی دست بابایش

 

تیری سه شعبه آمد و مزد عطش را داد

حلقش چه مغشوش است روی دست بابایش

 

نوشید جای آب جامی از شهادت را

از بس که می ‌نوش است روی دست بابایش

 

طفل رضیع و معنی ذبح عظیم اینجا

از گوش تا گوش است روی دست بابایش

 

چون آب دو بخش است، بخشی بر روی سینه

بخشی سر دوش است روی دست بابایش

 

خون گلویش تا ملائک می‌رود بالا

این چشمه خود جوش است روی بابایش

 

هفت آسمان تا صبح محشر اشک خون بارد

قرآن منقوش است روی دست بابایش

 

حالا تبسم، غنچۀ لعل لبش دارد

با اینکه بیهوش است روی دست بابایش

 

وای از رباب، این گفتگو با طفل بی شیرش

لالایی گوش است روی دست بابایش

 

دارد تلظی می‌کند در ساحل دریا

کودک در آغوش است روی دست بابایش

بس مست و مدهوش است روی دست بابایش

 

کی دیده که، رزمنده با قنداقه‌اش آید

گویی کفن پوش است روی دست بابایش

 

دارد تلظی می‌کند در ساحل دریا

ماهی خاموش است روی دست بابایش

 

فرمود سیرابش کنید، او باز می‌میرد

گه خواب گه، هوش است روی دست بابایش

 

تیری سه شعبه آمد و مزد عطش را داد

حلقش چه مغشوش است روی دست بابایش

 

نوشید جای آب جامی از شهادت را

از بس که می ‌نوش است روی دست بابایش

 

طفل رضیع و معنی ذبح عظیم اینجا

از گوش تا گوش است روی دست بابایش

 

چون آب دو بخش است، بخشی بر روی سینه

بخشی سر دوش است روی دست بابایش

 

خون گلویش تا ملائک می‌رود بالا

این چشمه خود جوش است روی بابایش

 

هفت آسمان تا صبح محشر اشک خون بارد

قرآن منقوش است روی دست بابایش

 

حالا تبسم، غنچۀ لعل لبش دارد

با اینکه بیهوش است روی دست بابایش

 

وای از رباب، این گفتگو با طفل بی شیرش

لالایی گوش است روی دست بابایش

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×