مشخصات شعر

علم افتاده و ساقی بی دست

ای غریبان جهان منتظرت

همه دل سوختگان منتظرت

 

مرتضی ندبه برایت خواند

فاطمه سینه زنان منتظرت

 

کی بقیع حسن، آباد شود

جگرش ناله‌کنان منتظرت

 

بی‌کفن از تو کفن می‌خواهد

سر او روی سنان منتظرت

 

زینب خسته زمین افتاده

در حرم قد کمان منتظرت

 

علم افتاده و ساقی بی دست

مشک سقای جوان منتظرت

 

یک سه ساله که ز غم پیر شده

در خرابه نگران منتظرت

 

پرچم شاه خراسان هر شب

با تو گوید که جهان منتظرت

 

سال‌ها رفت و خبر از تو نشد

ای محرم، رمضان منتظرت

 

صاحب مجلس روضه بنگر

نوحه و سوز و فغان منتظرت

 

علم افتاده و ساقی بی دست

ای غریبان جهان منتظرت

همه دل سوختگان منتظرت

 

مرتضی ندبه برایت خواند

فاطمه سینه زنان منتظرت

 

کی بقیع حسن، آباد شود

جگرش ناله‌کنان منتظرت

 

بی‌کفن از تو کفن می‌خواهد

سر او روی سنان منتظرت

 

زینب خسته زمین افتاده

در حرم قد کمان منتظرت

 

علم افتاده و ساقی بی دست

مشک سقای جوان منتظرت

 

یک سه ساله که ز غم پیر شده

در خرابه نگران منتظرت

 

پرچم شاه خراسان هر شب

با تو گوید که جهان منتظرت

 

سال‌ها رفت و خبر از تو نشد

ای محرم، رمضان منتظرت

 

صاحب مجلس روضه بنگر

نوحه و سوز و فغان منتظرت

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×