مشخصات شعر

مونس بی کسی من تک و تنها مانده

نبریدم! پسر مادرم اینجا مانده

پنج تن یک تنه بر دامن زهرا مانده

 

هیچ کس نیست که بالای سرش گریه کند

مونس بی کسی من تک و تنها مانده

 

کاش می‌شد که لباسی برسانم به تنش

آبروی همه عریان روى صحرا مانده

 

بین یک گونی کهنه سر او را بردند

ته گودال ولی پیکر او جا مانده

 

ساربان داد مزن، ما کس و کاری داریم

ساربان راه مرو، همسفر ما مانده

 

چند باری شده گم کرده‌ام او را اصلاً

بس که از دور تنش مثل معما مانده

 

باز چشمش به که افتاد که غش کرد رباب؟

باز هم آمده این حرملۀ وا مانده

 

برسانید خبر را به علمدار حرم

چادر زینب تو زیر لگدها مانده

 

ناقه زانو زده تا اینکه سوارش بشوم

چشم من سمت علی اکبرم اما مانده

 

مونس بی کسی من تک و تنها مانده

نبریدم! پسر مادرم اینجا مانده

پنج تن یک تنه بر دامن زهرا مانده

 

هیچ کس نیست که بالای سرش گریه کند

مونس بی کسی من تک و تنها مانده

 

کاش می‌شد که لباسی برسانم به تنش

آبروی همه عریان روى صحرا مانده

 

بین یک گونی کهنه سر او را بردند

ته گودال ولی پیکر او جا مانده

 

ساربان داد مزن، ما کس و کاری داریم

ساربان راه مرو، همسفر ما مانده

 

چند باری شده گم کرده‌ام او را اصلاً

بس که از دور تنش مثل معما مانده

 

باز چشمش به که افتاد که غش کرد رباب؟

باز هم آمده این حرملۀ وا مانده

 

برسانید خبر را به علمدار حرم

چادر زینب تو زیر لگدها مانده

 

ناقه زانو زده تا اینکه سوارش بشوم

چشم من سمت علی اکبرم اما مانده

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×