مشخصات شعر

با او چهل روز و چهل شب همسفر بود

از کوفه تا شمشیر عزراییل‌هایش

از کربلا تا شام با تفصیل‌هایش...

 

بعد از چهل روز از مسیر تلخ دیروز

امروز آمد دیدن فامیل‌هایش

 

خود را به روی قبرهای خاکی انداخت

بانوی مکه با همان تجلیل‌هایش

 

حال عجیبی داشت وقتی بازمی‌گشت

بغض غریبی داشت در ترتیل‌هایش

 

با او چهل روز و چهل شب همسفر بود

کابوس‌هایی تلخ با تأویل‌هایش

 

آخر پذیرفت آنچه را باور نمی‌کرد

دل کند اینجا زینب از هابیل‌هایش...

 

زن مانده بود و یک بیابان بی پناهی

زن مانده بود و داغ اسماعیل‌هایش

با او چهل روز و چهل شب همسفر بود

از کوفه تا شمشیر عزراییل‌هایش

از کربلا تا شام با تفصیل‌هایش...

 

بعد از چهل روز از مسیر تلخ دیروز

امروز آمد دیدن فامیل‌هایش

 

خود را به روی قبرهای خاکی انداخت

بانوی مکه با همان تجلیل‌هایش

 

حال عجیبی داشت وقتی بازمی‌گشت

بغض غریبی داشت در ترتیل‌هایش

 

با او چهل روز و چهل شب همسفر بود

کابوس‌هایی تلخ با تأویل‌هایش

 

آخر پذیرفت آنچه را باور نمی‌کرد

دل کند اینجا زینب از هابیل‌هایش...

 

زن مانده بود و یک بیابان بی پناهی

زن مانده بود و داغ اسماعیل‌هایش

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×