مشخصات شعر

نفهمیند یاسین را

رکاب آهسته آهسته ترک خورد و نگین افتاد
پر از یاقوت شد عالم، سوار از روی زین افتاد

 

دگرگون شد جهان، لرزید دنیا، زیر و رو شد خاک
دمی که زینت دوش نبی روی زمین افتاد

 

پس از بی مهری دریا، قسی القلب شد آتش
به جان دودمان رحمه للعالمین افتاد

 

خدایا هیچ زخمی بدتر از دلواپسی‌ها نیست
که چشمش سوی خیمه لحظه‌های واپسین افتاد

 

شکستن با غلاف تیغ را سر بسته میگویم
زبانم لال النگوی زنان از آستین افتاد

 

برای من نگه دار و بیاور زخم‌هایت را
اگر خواهر مسیرت سوی من در اربعین افتاد

 

نفهمیدند طه را، نفهمیند یاسین را
به چوب خیزران دندانه‌ای از حرف سین افتاد

 

نفهمیند یاسین را

رکاب آهسته آهسته ترک خورد و نگین افتاد
پر از یاقوت شد عالم، سوار از روی زین افتاد

 

دگرگون شد جهان، لرزید دنیا، زیر و رو شد خاک
دمی که زینت دوش نبی روی زمین افتاد

 

پس از بی مهری دریا، قسی القلب شد آتش
به جان دودمان رحمه للعالمین افتاد

 

خدایا هیچ زخمی بدتر از دلواپسی‌ها نیست
که چشمش سوی خیمه لحظه‌های واپسین افتاد

 

شکستن با غلاف تیغ را سر بسته میگویم
زبانم لال النگوی زنان از آستین افتاد

 

برای من نگه دار و بیاور زخم‌هایت را
اگر خواهر مسیرت سوی من در اربعین افتاد

 

نفهمیدند طه را، نفهمیند یاسین را
به چوب خیزران دندانه‌ای از حرف سین افتاد

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×