مشخصات شعر

بند دوازدهم از ترکیب بند محتشم کاشانی


ای چرخ، غافلی که چه بیداد کرده‌ای

وز کین چه‌ها در این ستم آباد کرده‌ای

 

بر طعنت این بس است، که با عترت رسول

بیداد کرده خصم و تو امداد کرده‌ای

 

ای زادۀ زیاد نکرده است هیچگه

نمرود این عمل که تو شدّاد کرده‌ای

 

کام یزید داده‌ای از کشتن حسین

بنگر که را به قتل که دلشاد کرده‌ای

 

بهر خسی که بار درخت شقاوت است

در باغ دین چه با گل و شمشاد کرده‌ای

 

با دشمنان دین نتوان کرد آنچه تو

با مصطفی و حیدر و اولاد کرده‌ای

 

حلقی که سوده لعل لب خود، نبی بر آن

آزرده‌اش به خنجر بیداد کرده‌ای

 

ترسم تو را دمی که به محشر درآورند

از آتش تو، دود ز محشر برآورند

بند دوازدهم از ترکیب بند محتشم کاشانی


ای چرخ، غافلی که چه بیداد کرده‌ای

وز کین چه‌ها در این ستم آباد کرده‌ای

 

بر طعنت این بس است، که با عترت رسول

بیداد کرده خصم و تو امداد کرده‌ای

 

ای زادۀ زیاد نکرده است هیچگه

نمرود این عمل که تو شدّاد کرده‌ای

 

کام یزید داده‌ای از کشتن حسین

بنگر که را به قتل که دلشاد کرده‌ای

 

بهر خسی که بار درخت شقاوت است

در باغ دین چه با گل و شمشاد کرده‌ای

 

با دشمنان دین نتوان کرد آنچه تو

با مصطفی و حیدر و اولاد کرده‌ای

 

حلقی که سوده لعل لب خود، نبی بر آن

آزرده‌اش به خنجر بیداد کرده‌ای

 

ترسم تو را دمی که به محشر درآورند

از آتش تو، دود ز محشر برآورند

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×