مشخصات شعر

خورشید فلک مرتبه را روی زمین یافت

آن کشته که بردند به یغما کفنش را

تیر از پی تیر آمد و پوشاند تنش را

 

خون از مژه می‌ریخت به تشییع غریبش

آن نیزه که می‌برد سر بی بدنش را

 

پیراهنی از نیزه و شمشیر به تن کرد

با خار عوض کرد گل پیرهنش را

 

زیباتر از این چیست که پروانه بسوزد

شمعی به طواف آمده پرپر زدنش را

 

آغوش گشاید به تسلای عزیزان؟

یا خاک کند یوسف دور از وطنش را؟

 

خورشید فروزان شده در تیرگی شام

تا باز به دنیا برساند سخنش را

خورشید فلک مرتبه را روی زمین یافت

آن کشته که بردند به یغما کفنش را

تیر از پی تیر آمد و پوشاند تنش را

 

خون از مژه می‌ریخت به تشییع غریبش

آن نیزه که می‌برد سر بی بدنش را

 

پیراهنی از نیزه و شمشیر به تن کرد

با خار عوض کرد گل پیرهنش را

 

زیباتر از این چیست که پروانه بسوزد

شمعی به طواف آمده پرپر زدنش را

 

آغوش گشاید به تسلای عزیزان؟

یا خاک کند یوسف دور از وطنش را؟

 

خورشید فروزان شده در تیرگی شام

تا باز به دنیا برساند سخنش را

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×