مشخصات شعر

عزای قافله سالار دین

بیا که جرعه ده بادۀ الست اینجاست

چهارده خم سربسته هر چه هست اینجاست

 

حضور قائل قالوا بلای صبح ازل

که از صبوحی عشقند مست مست اینجاست

 

قرابه نوش دیار محبت ابدی

که دست او به کریمی ست پای بست اینجاست

 

جماعتی که وفادار بیعتند همه

ز روی صدق به هم داده‌اند دست اینجاست

 

چه احتیاج به در کوفتن که می‌گویند

خدا دری که گشود و دگر نبست اینجاست

 

هزار کوکب تابان طلوع کرد ولی

مهی که رونق بازارشان شکست اینجاست

 

ز پایگاه حوادث دلت اگر بر خاست

بیا بیا به خدا پایۀ نشست اینجاست

 

عزای قافله سالار دین که خیمۀ او

طنابش از ستم کوفیان گسست اینجاست

 

نیاز نیست به دیوان آخرت حداد
حسابدار مقام بلند و پست اینجاست

عزای قافله سالار دین

بیا که جرعه ده بادۀ الست اینجاست

چهارده خم سربسته هر چه هست اینجاست

 

حضور قائل قالوا بلای صبح ازل

که از صبوحی عشقند مست مست اینجاست

 

قرابه نوش دیار محبت ابدی

که دست او به کریمی ست پای بست اینجاست

 

جماعتی که وفادار بیعتند همه

ز روی صدق به هم داده‌اند دست اینجاست

 

چه احتیاج به در کوفتن که می‌گویند

خدا دری که گشود و دگر نبست اینجاست

 

هزار کوکب تابان طلوع کرد ولی

مهی که رونق بازارشان شکست اینجاست

 

ز پایگاه حوادث دلت اگر بر خاست

بیا بیا به خدا پایۀ نشست اینجاست

 

عزای قافله سالار دین که خیمۀ او

طنابش از ستم کوفیان گسست اینجاست

 

نیاز نیست به دیوان آخرت حداد
حسابدار مقام بلند و پست اینجاست

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×