مشخصات شعر

بزرگ زادۀ آزاده

سلام ما به شُکوه آفرین بزم جلال!
بزرگ زادۀ آزاده، «نافع بن هلال»

 

از او که خوانده حسینش ز بهترین اصحاب
چگونه مدح سرایم که هست ناطقه، لال

 

به نطق محکم خود، شام و روز عاشورا
ببُرد ز آینۀ قلب اهل بیت، ملال

 

بگفت: بی تو حسین! زندگی مراست، حرام
زهی! که زحمت مادر بر او حلال، حلال

 

ز بیم حملۀ او، خصم را نبود قرار
ز ضرب نیزه و تیغش، عدو نداشت مجال

 

نوشته بود به هر چوب تیر، نامش را
از آنکه تا نشود ضربِ دست او، پامال

 

پس از قتال فراوان، اسیر دشمن شد
ولی نکرد تذلّل به پیش قوم ضلال

 

شکسته بود، دو دستش که دست او بستند
که رشته رشتۀ جانش ز تیغ بگسستند

بزرگ زادۀ آزاده

سلام ما به شُکوه آفرین بزم جلال!
بزرگ زادۀ آزاده، «نافع بن هلال»

 

از او که خوانده حسینش ز بهترین اصحاب
چگونه مدح سرایم که هست ناطقه، لال

 

به نطق محکم خود، شام و روز عاشورا
ببُرد ز آینۀ قلب اهل بیت، ملال

 

بگفت: بی تو حسین! زندگی مراست، حرام
زهی! که زحمت مادر بر او حلال، حلال

 

ز بیم حملۀ او، خصم را نبود قرار
ز ضرب نیزه و تیغش، عدو نداشت مجال

 

نوشته بود به هر چوب تیر، نامش را
از آنکه تا نشود ضربِ دست او، پامال

 

پس از قتال فراوان، اسیر دشمن شد
ولی نکرد تذلّل به پیش قوم ضلال

 

شکسته بود، دو دستش که دست او بستند
که رشته رشتۀ جانش ز تیغ بگسستند

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×