مشخصات شعر

مناجات

 

من عبد روسیاهم، دست مرا بگیرید

شرمنده از گناهم، دست مرا بگیرید

 

از بس که دور گشتم، از خانۀ حبیبم

گم گشته است راهم، دست مرا بگیرید

 

عبد جمودالعینم، ازکثرت معاصی

رفته ز کف سپاهم، دست مرا بگیرید

 

با زورقی شکسته، خود را رساندم اینجا

تنها و بی پناهم، دست مرا بگیرید

 

آغوش خود گشودی، اما فرار کردم

برگشته غرق آهم، دست مرا بگیرید

 

وقتی که غیرتم رفت، شوق عبادتم رفت

درمانده از گناهم، دست مرا بگیرید

 

عهد شباب رفت و مویم سفید گشته

بی حد شد اشتباهم، دست مرا بگیرید

 

شد آرزوی این دل، ایوان طلای حیدر

غیر از نجف نخواهم، دست مرا بگیرید

 

تنها ره نجاتم، شش گوشۀ حسین است

بی کربلا تباهم، دست مرا بگیرید

 

شب‌های جمعه قلبم در روضۀ حسین است

گریان قتلگاهم، دست مرا بگیرید

 

مناجات

 

من عبد روسیاهم، دست مرا بگیرید

شرمنده از گناهم، دست مرا بگیرید

 

از بس که دور گشتم، از خانۀ حبیبم

گم گشته است راهم، دست مرا بگیرید

 

عبد جمودالعینم، ازکثرت معاصی

رفته ز کف سپاهم، دست مرا بگیرید

 

با زورقی شکسته، خود را رساندم اینجا

تنها و بی پناهم، دست مرا بگیرید

 

آغوش خود گشودی، اما فرار کردم

برگشته غرق آهم، دست مرا بگیرید

 

وقتی که غیرتم رفت، شوق عبادتم رفت

درمانده از گناهم، دست مرا بگیرید

 

عهد شباب رفت و مویم سفید گشته

بی حد شد اشتباهم، دست مرا بگیرید

 

شد آرزوی این دل، ایوان طلای حیدر

غیر از نجف نخواهم، دست مرا بگیرید

 

تنها ره نجاتم، شش گوشۀ حسین است

بی کربلا تباهم، دست مرا بگیرید

 

شب‌های جمعه قلبم در روضۀ حسین است

گریان قتلگاهم، دست مرا بگیرید

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×