مشخصات شعر

صحبت از شیر شد و رفت دلم کرب وبلا

 

نخلى از اشک تو سیراب نگردید دگر

از همان لحظه که بر فرقِ تو شمشیر آمد

 

حوریان هم به عزاى تو سیه پوشیدند

تا به گوش فلکت، نعرۀ تکبیر آمد

 

شیر، تجویز به درمان سرت کرد طبیب

هر که آمد به ملاقات تو، با شیر آمد

 

صحبت از شیر شد و رفت دلم کرب وبلا

که به میدان، پسرى با پدرى پیر آمد

 

قدر یک جرعه ازین شیر، اگر داشت رباب

طفل مىماند، ولى حرمله با تیر آمد

 

صحبت از شیر شد و رفت دلم کرب وبلا

 

نخلى از اشک تو سیراب نگردید دگر

از همان لحظه که بر فرقِ تو شمشیر آمد

 

حوریان هم به عزاى تو سیه پوشیدند

تا به گوش فلکت، نعرۀ تکبیر آمد

 

شیر، تجویز به درمان سرت کرد طبیب

هر که آمد به ملاقات تو، با شیر آمد

 

صحبت از شیر شد و رفت دلم کرب وبلا

که به میدان، پسرى با پدرى پیر آمد

 

قدر یک جرعه ازین شیر، اگر داشت رباب

طفل مىماند، ولى حرمله با تیر آمد

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×