مشخصات شعر

سخت است...

خانه ویران شده‌ام، غُصۀ بابا سخت است

حرفِ دیگر بزن امشب غمِ فردا سخت است

 

دیدنِ رویِ تو و لختۀ خون‌ها سخت است

سوختم از نَفَسَت سوختن اما سخت است

 

باز هم روضه نخوان روضۀ زهرا سخت است

 

شعله‌هایِ نَفَسِ شعله وَرَت جمع نشد

زهرِ این تیغ چه کرده جگرت جمع نشد

 

لکه خون‌های رویِ بال و پَرَت جمع نشد

بسته‌ام روسری‌ام را به سَرَت، جمع نشد

 

زخمِ پیشانیِ تو وقتِ تماشا سخت است

 

آه ای چشمِ به خون خسته تو بیدار بمان

حرفِ ناگفته بگو، پیشِ پرستار بمان

 

پشتِ در بودم و گُفتی به علمدار بمان

گرچه بی دست، ولی آب نگهدار بمان

 

از سرِ رو به زمین خوردن سقا سخت است

 

شبِ آخر شده، ای کوکبِ اِقبال مَرو

روضۀ باز مخوان، این همه از حال مَرو

 

سَرِ آن پیکر اُفتادۀ پامال مَرو

جانِ بابا جگرم سوخت به گودال مَرو

 

بینِ گودال مَیا دیدنم آنجا سخت است

 

کاش می‌شُد که بگویی بدنش را نکشید

پنجه‌ها از همه سو پیرهنش را نکشید

 

تیر در کتف فرو کرده تنش را نکشید

نیزه‌ها شرم کنید و دهنش را نکشید

 

پیشِ مادر زدنِ سنگ به لب‌ها سخت است

 

منم و دیدنِ او، لحظۀ اُفتادنِ او

منم و ضربۀ سرنیزه به روی تنِ او

 

وقت ضربه زدن و خم شدنِ دشمن او

منم و کُندی خنجر به رویِ گردنِ او

 

زدن ضربه به سینه ولی با پا سخت است

 

سخت است...

خانه ویران شده‌ام، غُصۀ بابا سخت است

حرفِ دیگر بزن امشب غمِ فردا سخت است

 

دیدنِ رویِ تو و لختۀ خون‌ها سخت است

سوختم از نَفَسَت سوختن اما سخت است

 

باز هم روضه نخوان روضۀ زهرا سخت است

 

شعله‌هایِ نَفَسِ شعله وَرَت جمع نشد

زهرِ این تیغ چه کرده جگرت جمع نشد

 

لکه خون‌های رویِ بال و پَرَت جمع نشد

بسته‌ام روسری‌ام را به سَرَت، جمع نشد

 

زخمِ پیشانیِ تو وقتِ تماشا سخت است

 

آه ای چشمِ به خون خسته تو بیدار بمان

حرفِ ناگفته بگو، پیشِ پرستار بمان

 

پشتِ در بودم و گُفتی به علمدار بمان

گرچه بی دست، ولی آب نگهدار بمان

 

از سرِ رو به زمین خوردن سقا سخت است

 

شبِ آخر شده، ای کوکبِ اِقبال مَرو

روضۀ باز مخوان، این همه از حال مَرو

 

سَرِ آن پیکر اُفتادۀ پامال مَرو

جانِ بابا جگرم سوخت به گودال مَرو

 

بینِ گودال مَیا دیدنم آنجا سخت است

 

کاش می‌شُد که بگویی بدنش را نکشید

پنجه‌ها از همه سو پیرهنش را نکشید

 

تیر در کتف فرو کرده تنش را نکشید

نیزه‌ها شرم کنید و دهنش را نکشید

 

پیشِ مادر زدنِ سنگ به لب‌ها سخت است

 

منم و دیدنِ او، لحظۀ اُفتادنِ او

منم و ضربۀ سرنیزه به روی تنِ او

 

وقت ضربه زدن و خم شدنِ دشمن او

منم و کُندی خنجر به رویِ گردنِ او

 

زدن ضربه به سینه ولی با پا سخت است

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×