مشخصات شعر

چراغ کربلا

 

در این صحرا که خارش، بوسه می‌زد دامن ما را  

به پای جان سماعی هست در خون گلشن ما را

 

سماعی بی سرو بی دست، اما آنچنان موزون  

که نی نجوا کند آهنگ از خود رفتن ما را

 

سماعی سوز پرور، رنگ آتش، رنگ بی تابی  

که معراجی است در میدان، ز پا افتادن ما را


بلا می‌بارد اینجا، گو ببارد، ما حریفانیم  

شرر می‌رقصد اینجا، گو بسوزد خرمن ما را


بیا ای دار بردار از نگاهم بار هستی را  

بیا ای تیغ پیش انداز اینک گردن ما را


عطش می‌جوشد آن سان در رگ جان ازل گویی  

شهادت ترجمان بوده ست شوق رفتن ما را

 

به چشم دوست می‌بینم، این غوغا اگر تا حشر  

به جای دوست، دشمن پر کند پیراهن ما را


چراغ لاله‌های کربلا را ما برافروزیم  

که هرگز نیست خاموشی، چراغ روشن ما را


به باغ سرخ تاریخ از شهادت تا سعادت باز
ببر ای عطر مظلومی گل پیراهن ما را

 

چراغ کربلا

 

در این صحرا که خارش، بوسه می‌زد دامن ما را  

به پای جان سماعی هست در خون گلشن ما را

 

سماعی بی سرو بی دست، اما آنچنان موزون  

که نی نجوا کند آهنگ از خود رفتن ما را

 

سماعی سوز پرور، رنگ آتش، رنگ بی تابی  

که معراجی است در میدان، ز پا افتادن ما را


بلا می‌بارد اینجا، گو ببارد، ما حریفانیم  

شرر می‌رقصد اینجا، گو بسوزد خرمن ما را


بیا ای دار بردار از نگاهم بار هستی را  

بیا ای تیغ پیش انداز اینک گردن ما را


عطش می‌جوشد آن سان در رگ جان ازل گویی  

شهادت ترجمان بوده ست شوق رفتن ما را

 

به چشم دوست می‌بینم، این غوغا اگر تا حشر  

به جای دوست، دشمن پر کند پیراهن ما را


چراغ لاله‌های کربلا را ما برافروزیم  

که هرگز نیست خاموشی، چراغ روشن ما را


به باغ سرخ تاریخ از شهادت تا سعادت باز
ببر ای عطر مظلومی گل پیراهن ما را

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×