مشخصات شعر

فصل سبز ملاقات

 

تو مثل آن گل سرخی، که تازه وا شده است

وغنچه غنچه در این دشت، رو نما شده است


تو اولین قدم سبز، روی دشت بهار

تو مثل طفل نسیمی، که تازه پا شده است


هنوز چشم نجیبت، شبیه باران است

که با‌ترنم هر قطره، همنوا شده است


تو آن لطیفی صبحی که از سحر خورشید

به غمزه غمزۀ ناز تو آشنا شده است


دوباره خنده بزن غنچه‌ام! که دلتنگم

لب شکر شکن تو چه دلربا شده است


تو روی دست منی، تا به عرش می‌برمت

که فصل سبز ملاقات، با خدا شده است


فرات بی دو لب تشنۀ تو، می‌سوزد

مگر برای تو این دشت، کربلا شده است


دعای کوچک من، در قنوت عشق تویی

که کائنات پر از ذکر ربنا شده است


فرشته آمده تا گرد تو طواف کند
قسم به خون تو! از ما خدا رضا شده است

 

فصل سبز ملاقات

 

تو مثل آن گل سرخی، که تازه وا شده است

وغنچه غنچه در این دشت، رو نما شده است


تو اولین قدم سبز، روی دشت بهار

تو مثل طفل نسیمی، که تازه پا شده است


هنوز چشم نجیبت، شبیه باران است

که با‌ترنم هر قطره، همنوا شده است


تو آن لطیفی صبحی که از سحر خورشید

به غمزه غمزۀ ناز تو آشنا شده است


دوباره خنده بزن غنچه‌ام! که دلتنگم

لب شکر شکن تو چه دلربا شده است


تو روی دست منی، تا به عرش می‌برمت

که فصل سبز ملاقات، با خدا شده است


فرات بی دو لب تشنۀ تو، می‌سوزد

مگر برای تو این دشت، کربلا شده است


دعای کوچک من، در قنوت عشق تویی

که کائنات پر از ذکر ربنا شده است


فرشته آمده تا گرد تو طواف کند
قسم به خون تو! از ما خدا رضا شده است

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×