مشخصات شعر

حالا من و تو در غم اینان چه می‌کنیم؟

از کاروان خسته به گوشم صدا رسید 
سعی و صفا رها شده و نینوا رسید 

فریاد قدسیان همه شد تا فلک بلند 
شادی گذشت، موسم درد و بلا رسید 

طفلان تشنه‌لب همگی العطش زنان 
فریادشان بلند شد و تا خدا رسید 

بشنو از آن گلو که نبی بوسه زد بر آن 
کارش در این دیار بلا تا کجا رسید 

در آن میان صدای علی‌اکبر جوان 
آن قدر شد بلند که حالا به ما رسید 

امید آب نیست، هلاتشنگان بهوش 
هنگام التماس به دست دعا رسید 

حالا من و تو در غم اینان چه می‌کنیم؟
از این همه هجوم به قرآن چه می‌کنیم؟

حالا من و تو در غم اینان چه می‌کنیم؟

از کاروان خسته به گوشم صدا رسید 
سعی و صفا رها شده و نینوا رسید 

فریاد قدسیان همه شد تا فلک بلند 
شادی گذشت، موسم درد و بلا رسید 

طفلان تشنه‌لب همگی العطش زنان 
فریادشان بلند شد و تا خدا رسید 

بشنو از آن گلو که نبی بوسه زد بر آن 
کارش در این دیار بلا تا کجا رسید 

در آن میان صدای علی‌اکبر جوان 
آن قدر شد بلند که حالا به ما رسید 

امید آب نیست، هلاتشنگان بهوش 
هنگام التماس به دست دعا رسید 

حالا من و تو در غم اینان چه می‌کنیم؟
از این همه هجوم به قرآن چه می‌کنیم؟

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×