مشخصات شعر

چتر آفتاب

نسیم صبح! بگو چشمه‌ی گلاب، کجاست؟

صفای آیینه‌ها و زلال آب، کجاست؟

 

بنفشه‌ها همه از باغ لاله‌ می‌پرسند:

که بی‌قرار‌ترین روح انقلاب، کجاست؟

 

شمیم باغ رسالت، عروس گلشن وحی

که شد ز صحبت معصوم، کام‌یاب، کجاست؟

 

کسی که با نَفَس قدسی حسین آمیخت

به هم‌نشینی زهرا شد انتخاب، کجاست؟

 

کسی که بر سر سجّاده‌ی خلوص و یقین

دعای نیمه‌شبش بود مستجاب، کجاست؟

 

کسی که هم‌سفر کاروان بیداری

نرفت شب‌همه‌شب، چشم او به خواب، کجاست؟

 

کسی که دید به تاراج تیغ، گل‌ها را

ولی هر آینه آورْد صبر و تاب، کجاست؟

 

کسی که با جگر تشنه می‌گرفت چو ماه

سراغ آینه را از دو نهر آب، کجاست؟

 

کسی که غنچه‌ی شش‌ماهه‌‌اش، به وادی وصل

شده است با گلِ خورشید هم‌رکاب، کجاست؟

 

کسی که کودک او را گرفته‌اند از شیر

وَ داده‌اند به او شور و التهاب، کجاست؟

 

ز گاهواره‌ی اصغر، پس از نماز سلام

بپرس نغمه‌ی لالایی رباب، کجاست

 

کسی که مصحف سی پاره را تماشا کرد

به شوق بوسه به شیرازه‌ی کتاب، کجاست؟

 

کسی که سوخت وَ بعد از غروب عاشورا

گرفت بر سر خود، چتر آفتاب، کجاست؟

 

کسی که درس صبوری گرفت از زینب

کسی که خانه‌ی صبرش نشد خراب، کجاست؟

 

اسیر خسته‌دلی کز نگاه خصم گرفت

به روی چهره‌اش از آستین حجاب، کجاست؟

 

خدا کند! که بگویند روز رستاخیز

«شفق» که داشت به لب این سرود ناب، کجاست؟

 

چتر آفتاب

نسیم صبح! بگو چشمه‌ی گلاب، کجاست؟

صفای آیینه‌ها و زلال آب، کجاست؟

 

بنفشه‌ها همه از باغ لاله‌ می‌پرسند:

که بی‌قرار‌ترین روح انقلاب، کجاست؟

 

شمیم باغ رسالت، عروس گلشن وحی

که شد ز صحبت معصوم، کام‌یاب، کجاست؟

 

کسی که با نَفَس قدسی حسین آمیخت

به هم‌نشینی زهرا شد انتخاب، کجاست؟

 

کسی که بر سر سجّاده‌ی خلوص و یقین

دعای نیمه‌شبش بود مستجاب، کجاست؟

 

کسی که هم‌سفر کاروان بیداری

نرفت شب‌همه‌شب، چشم او به خواب، کجاست؟

 

کسی که دید به تاراج تیغ، گل‌ها را

ولی هر آینه آورْد صبر و تاب، کجاست؟

 

کسی که با جگر تشنه می‌گرفت چو ماه

سراغ آینه را از دو نهر آب، کجاست؟

 

کسی که غنچه‌ی شش‌ماهه‌‌اش، به وادی وصل

شده است با گلِ خورشید هم‌رکاب، کجاست؟

 

کسی که کودک او را گرفته‌اند از شیر

وَ داده‌اند به او شور و التهاب، کجاست؟

 

ز گاهواره‌ی اصغر، پس از نماز سلام

بپرس نغمه‌ی لالایی رباب، کجاست

 

کسی که مصحف سی پاره را تماشا کرد

به شوق بوسه به شیرازه‌ی کتاب، کجاست؟

 

کسی که سوخت وَ بعد از غروب عاشورا

گرفت بر سر خود، چتر آفتاب، کجاست؟

 

کسی که درس صبوری گرفت از زینب

کسی که خانه‌ی صبرش نشد خراب، کجاست؟

 

اسیر خسته‌دلی کز نگاه خصم گرفت

به روی چهره‌اش از آستین حجاب، کجاست؟

 

خدا کند! که بگویند روز رستاخیز

«شفق» که داشت به لب این سرود ناب، کجاست؟

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×