مشخصات شعر

پیغام ناله

به یثرب، کاروانی بی‌سپه‌سالار می‌آید

کز آهنگ درایش، ناله‌های زار می‌آید

 

چه پیغامی مگر زین کاروان آورده، پیک غم؟

که آوای مصیبت از در و دیوار می‌آید

 

رسان، ای ناله! پیغامی‌ به سوی تربت زهرا

که زینب از سفر با دیده‌ی خون‌بار می‌آید

 

ز راهی دور با شوق مزار پاک پیغمبر

مسیحی، سوی این «دار الشّفا»، بیمار می‌آید

 

ز داغ هر عزیزی، صد هزاران خار غم بر دل

طبیب دردمندان با تنی تب‌دار می‌آید

 

گلستان ولایت را که شد در کربلا، غارت

کنون یک غنچه‌ی افسرده‌ زآن گلزار می‌آید

 

از این کوهِ گرانِ غم که در عالم نمی‌گنجد

به چشم اهل یثرب، زندگی دشوار می‌آید

 

«سهی»! این قصّه‌ی جان‌سوز در دفتر نمی‌گنجد

نه در دفتر که در دنیای پهناور نمی‌گنجد

 

پیغام ناله

به یثرب، کاروانی بی‌سپه‌سالار می‌آید

کز آهنگ درایش، ناله‌های زار می‌آید

 

چه پیغامی مگر زین کاروان آورده، پیک غم؟

که آوای مصیبت از در و دیوار می‌آید

 

رسان، ای ناله! پیغامی‌ به سوی تربت زهرا

که زینب از سفر با دیده‌ی خون‌بار می‌آید

 

ز راهی دور با شوق مزار پاک پیغمبر

مسیحی، سوی این «دار الشّفا»، بیمار می‌آید

 

ز داغ هر عزیزی، صد هزاران خار غم بر دل

طبیب دردمندان با تنی تب‌دار می‌آید

 

گلستان ولایت را که شد در کربلا، غارت

کنون یک غنچه‌ی افسرده‌ زآن گلزار می‌آید

 

از این کوهِ گرانِ غم که در عالم نمی‌گنجد

به چشم اهل یثرب، زندگی دشوار می‌آید

 

«سهی»! این قصّه‌ی جان‌سوز در دفتر نمی‌گنجد

نه در دفتر که در دنیای پهناور نمی‌گنجد

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×