مشخصات شعر

مقام قرب

ز شام رفتنِ زینب، مگو دلم چون است؟

«ز گریه مردم چشمم، نشسته در خون است»[i]

 

من از حدیث یزید و سر حسین و عصا

«ز جام غم، می لعلی که می‌خورم، خون است»

 

سر بریده فراز نی! از پی ارشاد

«سخن بگو که کلامت لطیف و موزون است»

 

مقام قُرب خدایی بُوَد سزای حسین

«شکنج طرّه‌ی لیلی، مقام مجنون است»

 

ز من مپرس، چرا خنده بر لبانم نیست

«که رنج خاطرم از جورِ دورِ گردون است»

 

چسان به خون نشوم غرقه، در عزای حسین

«به اختیار؟ که از اختیار بیرون است»

 

ز تشنه‌کامی شه، در کنار آب فرات

«کنار دیده‌ی من، هم‌چو رود جیحون است»

 

«خِرَد» ز «حافظ» فرزانه بهره می‌خواهد

«چو مفلسی که خریدارِ گنجِ قارون است»

 

 


[i]. تضمین غزل «حافظ».         (ص 886) 

مقام قرب

ز شام رفتنِ زینب، مگو دلم چون است؟

«ز گریه مردم چشمم، نشسته در خون است»[i]

 

من از حدیث یزید و سر حسین و عصا

«ز جام غم، می لعلی که می‌خورم، خون است»

 

سر بریده فراز نی! از پی ارشاد

«سخن بگو که کلامت لطیف و موزون است»

 

مقام قُرب خدایی بُوَد سزای حسین

«شکنج طرّه‌ی لیلی، مقام مجنون است»

 

ز من مپرس، چرا خنده بر لبانم نیست

«که رنج خاطرم از جورِ دورِ گردون است»

 

چسان به خون نشوم غرقه، در عزای حسین

«به اختیار؟ که از اختیار بیرون است»

 

ز تشنه‌کامی شه، در کنار آب فرات

«کنار دیده‌ی من، هم‌چو رود جیحون است»

 

«خِرَد» ز «حافظ» فرزانه بهره می‌خواهد

«چو مفلسی که خریدارِ گنجِ قارون است»

 

 


[i]. تضمین غزل «حافظ».         (ص 886) 

۱ نظر
 
  • مهدی ۱۳۹۶/۰۶/۰۹

    ماشاالله

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×