مشخصات شعر

آزردن مهمان

تا چند زنی ظالم! چوب این لب عطشان را؟

بردار از این لب‌ها، این چوب خزیران را

 

آخر نه تو را این سر، مهمان بُوَد؟ ای کافر!

تا چند روا داری،‌ آزردن مهمان را؟

 

در نزد تو تقصیرش، جز خواندن قرآن چیست؟

با چوب نیازارد، کس قاری قرآن را

 

بهر چه زنی هی چوب، بر بوسه‌گه احمد؟

او بوسه مدام از مهر، زد این لب و دندان را

 

تا چند کنی ظالم، خون در دل اطفالش؟

منْمای پریشان‌تر، این جمع پریشان را

 

گلزار پیمبر را، از کینه خزان کردی

الحال مکن خاموش، این بلبل خوش‌خوان را

 

آزردن مهمان

تا چند زنی ظالم! چوب این لب عطشان را؟

بردار از این لب‌ها، این چوب خزیران را

 

آخر نه تو را این سر، مهمان بُوَد؟ ای کافر!

تا چند روا داری،‌ آزردن مهمان را؟

 

در نزد تو تقصیرش، جز خواندن قرآن چیست؟

با چوب نیازارد، کس قاری قرآن را

 

بهر چه زنی هی چوب، بر بوسه‌گه احمد؟

او بوسه مدام از مهر، زد این لب و دندان را

 

تا چند کنی ظالم، خون در دل اطفالش؟

منْمای پریشان‌تر، این جمع پریشان را

 

گلزار پیمبر را، از کینه خزان کردی

الحال مکن خاموش، این بلبل خوش‌خوان را

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×