مشخصات شعر

شام غم

در شام غم، خرابه چو شد، جای‌گاهشان

شد روزشان سیاه، چو بخت سیاهشان

 

هم متّکا و مسند‌شان، خاک بی‌کسی

هم نور‌بخش محفلشان، شمع آهشان

 

چون دردمند، شب به سر آورْد روزگار

از آه و ناله‌ی سحر و صبح‌گاهشان

 

در شام، جز خرابه مگر مسکنی نبود؟

یا بیش از این نبود مناسب به جاهشان؟

 

دی، کوفه چاشت‌گاه و کنون شام، شام‌گاه

ای فرق‌های چاشت‌گه و شام‌گاهشان!

 

بر هر دو فرقه، منصب ایشان بُد آشکار

باشد بر این مقاله، تصدّق گواهشان

 

خورشید شد نهان به سرا‌پرده‌ی غروب

بی‌پرده تا که دید، به منظر چو ماهشان

 

نامد به پیکر شهدا آن جراحتی

کآمد ز تیغ طعنه و تیر‌ نگاهشان

 

با غیرتی چنان، شه خیبر‌گشا علی

در حیرتم نشد ز چه رو داد‌خواهشان؟

 

 

شام غم

در شام غم، خرابه چو شد، جای‌گاهشان

شد روزشان سیاه، چو بخت سیاهشان

 

هم متّکا و مسند‌شان، خاک بی‌کسی

هم نور‌بخش محفلشان، شمع آهشان

 

چون دردمند، شب به سر آورْد روزگار

از آه و ناله‌ی سحر و صبح‌گاهشان

 

در شام، جز خرابه مگر مسکنی نبود؟

یا بیش از این نبود مناسب به جاهشان؟

 

دی، کوفه چاشت‌گاه و کنون شام، شام‌گاه

ای فرق‌های چاشت‌گه و شام‌گاهشان!

 

بر هر دو فرقه، منصب ایشان بُد آشکار

باشد بر این مقاله، تصدّق گواهشان

 

خورشید شد نهان به سرا‌پرده‌ی غروب

بی‌پرده تا که دید، به منظر چو ماهشان

 

نامد به پیکر شهدا آن جراحتی

کآمد ز تیغ طعنه و تیر‌ نگاهشان

 

با غیرتی چنان، شه خیبر‌گشا علی

در حیرتم نشد ز چه رو داد‌خواهشان؟

 

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×