مشخصات شعر

ای شمع!

ای شمع فروزان! به شبستان که بودی؟

دیشب به کجا رفتی و مهمان که بودی؟

 

از دوری تو رفت ز جان و دلم آرام

ای جان من! آرام دل و جان که بودی؟

 

من دیده چو یعقوب به در دوخته بودم

ای یوسف گم‌گشته! به زندان که بودی؟

 

بردند به یغما سر و سامان تو را دوش

تو در پی آرایش سامان که بودی؟

 

خون شد دلم و ریخت ز هجر تو به دامن

ای گوهر یک‌دانه! به دامان که بودی؟

 

صد خار غم از دوری تو در دل من بود

ای نوگل بی‌خار! به بُستان که بودی؟

 

دیشب ز پریشانی من سوخت، دل سنگ

ای شمع! تو در جمع پریشان که بودی؟

 

شب رفت و «کمال» از غم هجران تو گوید

ای شمع فروزان! به شبستان که بودی؟

 

 

ای شمع!

ای شمع فروزان! به شبستان که بودی؟

دیشب به کجا رفتی و مهمان که بودی؟

 

از دوری تو رفت ز جان و دلم آرام

ای جان من! آرام دل و جان که بودی؟

 

من دیده چو یعقوب به در دوخته بودم

ای یوسف گم‌گشته! به زندان که بودی؟

 

بردند به یغما سر و سامان تو را دوش

تو در پی آرایش سامان که بودی؟

 

خون شد دلم و ریخت ز هجر تو به دامن

ای گوهر یک‌دانه! به دامان که بودی؟

 

صد خار غم از دوری تو در دل من بود

ای نوگل بی‌خار! به بُستان که بودی؟

 

دیشب ز پریشانی من سوخت، دل سنگ

ای شمع! تو در جمع پریشان که بودی؟

 

شب رفت و «کمال» از غم هجران تو گوید

ای شمع فروزان! به شبستان که بودی؟

 

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×