مشخصات شعر

حمایل زرّین

چو بر بستند «آل الله»، سوی شام، محمل‌ها

به محمل‌ها مکان کردند، هم‌چون غصّه در دل‌ها

 

ز بس سیل سرشک از چشمه‌های چشم شد جاری

فرو رفتند آن جمّازه‌ها تا سینه، در گِل‌ها

 

اگر اشک یتیمان، آب بر آتش نزد هر دم

ز سوز آه هر یک زآن اسیران، سوخت محمل‌ها

 

جفای کربلاشان سهل و آسان بود در خاطر

اگر در شام دانستند، می‌باشد چه مشکل‌ها

 

حمایل‌های زرّین را، به غارت برده دشمن‌ها

ولی بسته غل و زنجیر، جای آن حمایل‌ها

 

برادر‌ها شهید و پیش روی خواهران یک‌سر

سران کشتگان بر نیزه اندر دست قاتل‌ها

 

به روز، آن راه‌ها در آفتاب گرم پیمودن

به زیر سایه‌ی سرها، مکان کردن به منزل‌ها

 

به شام، آل‌ علی در کنج ویران‌ها مکان کردن

به ناز و نوش، اهل شام هر شب کرده محفل‌ها

 

به طشت زر، سر سبط پیمبر در بر خواهر

سرودن پور بوسفیان، «اَدِرکأساً وَ ناوِلْها»

 

فلک! زین ظلم، حیرانم؛ چرا ویران نگردیدی؟

چو اولاد پیمبر بی‌‌سر و سامان نگردیدی؟

 

حمایل زرّین

چو بر بستند «آل الله»، سوی شام، محمل‌ها

به محمل‌ها مکان کردند، هم‌چون غصّه در دل‌ها

 

ز بس سیل سرشک از چشمه‌های چشم شد جاری

فرو رفتند آن جمّازه‌ها تا سینه، در گِل‌ها

 

اگر اشک یتیمان، آب بر آتش نزد هر دم

ز سوز آه هر یک زآن اسیران، سوخت محمل‌ها

 

جفای کربلاشان سهل و آسان بود در خاطر

اگر در شام دانستند، می‌باشد چه مشکل‌ها

 

حمایل‌های زرّین را، به غارت برده دشمن‌ها

ولی بسته غل و زنجیر، جای آن حمایل‌ها

 

برادر‌ها شهید و پیش روی خواهران یک‌سر

سران کشتگان بر نیزه اندر دست قاتل‌ها

 

به روز، آن راه‌ها در آفتاب گرم پیمودن

به زیر سایه‌ی سرها، مکان کردن به منزل‌ها

 

به شام، آل‌ علی در کنج ویران‌ها مکان کردن

به ناز و نوش، اهل شام هر شب کرده محفل‌ها

 

به طشت زر، سر سبط پیمبر در بر خواهر

سرودن پور بوسفیان، «اَدِرکأساً وَ ناوِلْها»

 

فلک! زین ظلم، حیرانم؛ چرا ویران نگردیدی؟

چو اولاد پیمبر بی‌‌سر و سامان نگردیدی؟

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×