مشخصات شعر

مرهمی از مهر

مادر! بیا به حال حسینت، نظاره کن

یک‌ دم نظر بر این بدن پاره‌پاره کن

 

زخم تنش اگر چه بُوَد بی‌حساب لیک

با چشم دل، نگاه بر این ماه‌پاره کن

 

مادر! بیا و مرهمی آور ز راه مهر

درمانِ زخم‌های فزون از ستاره کن

 

اطفالِ بی‌قرار و پریشان و خسته را

تا بنْگری، نظر به سر سنگ خاره کن

 

در این دیار چاره برون شد ز دست من

مادر! برای دختر خود، فکر چاره کن

 

آتش زدند خیمه‌ی ما را ز راه کین

خاموش ز آب دیده‌ی خود، این شراره کن

 

مرهمی از مهر

مادر! بیا به حال حسینت، نظاره کن

یک‌ دم نظر بر این بدن پاره‌پاره کن

 

زخم تنش اگر چه بُوَد بی‌حساب لیک

با چشم دل، نگاه بر این ماه‌پاره کن

 

مادر! بیا و مرهمی آور ز راه مهر

درمانِ زخم‌های فزون از ستاره کن

 

اطفالِ بی‌قرار و پریشان و خسته را

تا بنْگری، نظر به سر سنگ خاره کن

 

در این دیار چاره برون شد ز دست من

مادر! برای دختر خود، فکر چاره کن

 

آتش زدند خیمه‌ی ما را ز راه کین

خاموش ز آب دیده‌ی خود، این شراره کن

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×