مشخصات شعر

شجر صبر

بستند چو بر پشت شتر، محمل زینب

بگْریست دل سنگ، به حال دل زینب

 

گویی به غم و محنت و اندوه سرشتند

از روز ازل، طینت و آب و گِل زینب

 

بر نوک سنان بود سر شاه، شب تار

شمعی که بُدی روشن از او، محفل زینب

 

گویند دهد میوه‌ی شیرین، شجر صبر

پس از چه بُوَد خونِ جگر، حاصل زینب؟

 

ویرانه بُوَد منزل گنج و عجبی نیست

شد گوشه‌ی ویرانه اگر منزل زینب

 

در باغ ندانم ز چه شد، لاله پُر از داغ

گویا که خبر یافت ز داغ دل زینب

 

از چشم «طرب»، ناقه به گِل مانْد، چو بشنید

بر ناقه ببستند ز کین، محمل زینب

 

شجر صبر

بستند چو بر پشت شتر، محمل زینب

بگْریست دل سنگ، به حال دل زینب

 

گویی به غم و محنت و اندوه سرشتند

از روز ازل، طینت و آب و گِل زینب

 

بر نوک سنان بود سر شاه، شب تار

شمعی که بُدی روشن از او، محفل زینب

 

گویند دهد میوه‌ی شیرین، شجر صبر

پس از چه بُوَد خونِ جگر، حاصل زینب؟

 

ویرانه بُوَد منزل گنج و عجبی نیست

شد گوشه‌ی ویرانه اگر منزل زینب

 

در باغ ندانم ز چه شد، لاله پُر از داغ

گویا که خبر یافت ز داغ دل زینب

 

از چشم «طرب»، ناقه به گِل مانْد، چو بشنید

بر ناقه ببستند ز کین، محمل زینب

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×