مشخصات شعر

قمر در عقرب

اگر صبح قیامت را شبی هست، آن شب است، امشب

طبیب از من ملول و جان ز حسرت بر لب است، امشب

 

فلک! از دورِ ناهنجارِ خود، لَختی عنان در کش

شکایت‌های گوناگون مرا با کوکب است، امشب

 

برادر جان! یکی سر بر کن از خواب و تماشا کن

که زینب، بی‌تو چون در ذکر یارب‌ یارب است، امشب

 

جهان، پُر انقلاب و من غریب، این دشت، پُر وحشت

تو در خوابِ خوش و بیمار در تاب‌و‌تب است، امشب

 

سرت مهمانِ خولیّ و تنت با ساربان همدم

مرا با هر دو اندر دل، هزاران مطلب است، امشب

 

بگو با ساربان امشب، نبندد محملِ لیلا

ز زلف و عارض اکبر، قمر در عقرب است، امشب

 

صبا! از من به زهرا گو، بیا شام غریبان بین

که گریان دیده‌‌ی دشمن، به حال زینب است، امشب

 

قمر در عقرب

اگر صبح قیامت را شبی هست، آن شب است، امشب

طبیب از من ملول و جان ز حسرت بر لب است، امشب

 

فلک! از دورِ ناهنجارِ خود، لَختی عنان در کش

شکایت‌های گوناگون مرا با کوکب است، امشب

 

برادر جان! یکی سر بر کن از خواب و تماشا کن

که زینب، بی‌تو چون در ذکر یارب‌ یارب است، امشب

 

جهان، پُر انقلاب و من غریب، این دشت، پُر وحشت

تو در خوابِ خوش و بیمار در تاب‌و‌تب است، امشب

 

سرت مهمانِ خولیّ و تنت با ساربان همدم

مرا با هر دو اندر دل، هزاران مطلب است، امشب

 

بگو با ساربان امشب، نبندد محملِ لیلا

ز زلف و عارض اکبر، قمر در عقرب است، امشب

 

صبا! از من به زهرا گو، بیا شام غریبان بین

که گریان دیده‌‌ی دشمن، به حال زینب است، امشب

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×