- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۲/۰۱
- بازدید: ۹۸۳۶
- شماره مطلب: ۵۳۸۸
-
چاپ
ای غریب غروب سامرا
السلام علیک یا مولا
عالمی را غریبیات کشته
ای غریب غروب سامرا
عالمی را غریبیات کشته
گرچه بی آبرویم آقا جان
هر چه باشم ولی گدای توام
دیدن مرقدت چه حالی داشت
از همان روز در هوای توام
آشنای غریب دلتنگی
ای امام عزیز دل خسته
دستهای گره گشای تو را
غل و زنجیر ظالمان بسته
از دعای قنوت نیمه شبت
همگان استفاده میبردند
نیمه شب بود و کوچهها تاریک
که تو را هم پیاده میبردند
قصّۀ کوچههای باریکی
میشود پیش چشمتان تکرار
آهِ مظلوم و اشکِ غربت تو
سامرا شد مدینه باز این بار
چقَدَر خون دل که از دست
بی وفا مردم زمان خوردی
پسر مرتضی و بزم شراب
عجب ارثی از عمّهات بردی
لااقل خوبیاش در این بوده
حرفی از خیزران نبود آقا
حرفی از یک سر بریده نبود
خواهری نیمه جان نبود آقا ...
-
یاد محرّم
دارم از داغ غمت اشک دمادم بیشتر
چشمهایم میزند باران نم نم بیشتر
تو جوادی و کرامت با تو معنا میشود
پس دخیل حاجت باب المرادم بیشتر
-
قبولم کن
شبی میان همین روضهها قبولم کن
به حرمت غم آل عبا قبولم کن
درون سینۀ من حبّ مرتضی جاری است
به حق فاطمه و مرتضی قبولم کن
-
تو را به حق دو دست قلم، حلالم کن
زیاد خون به دلت کردهام، حلالم کن
تو خوب بودهای و من بدم، حلالم کن
چقدر قدر تو مخفی است بین ما مردم
در آسمان و زمین محترم، حلالم کن
-
شادی همیشه هست، ولی غم دقیقهای
از من نخواه با تو نباشم دقیقهای
دق میکنم بدون محرّم دقیقهای
بگذار کنج روضه کنارت نفس زنم
شادی همیشه هست، ولی غم دقیقهای
ای غریب غروب سامرا
السلام علیک یا مولا
عالمی را غریبیات کشته
ای غریب غروب سامرا
عالمی را غریبیات کشته
گرچه بی آبرویم آقا جان
هر چه باشم ولی گدای توام
دیدن مرقدت چه حالی داشت
از همان روز در هوای توام
آشنای غریب دلتنگی
ای امام عزیز دل خسته
دستهای گره گشای تو را
غل و زنجیر ظالمان بسته
از دعای قنوت نیمه شبت
همگان استفاده میبردند
نیمه شب بود و کوچهها تاریک
که تو را هم پیاده میبردند
قصّۀ کوچههای باریکی
میشود پیش چشمتان تکرار
آهِ مظلوم و اشکِ غربت تو
سامرا شد مدینه باز این بار
چقَدَر خون دل که از دست
بی وفا مردم زمان خوردی
پسر مرتضی و بزم شراب
عجب ارثی از عمّهات بردی
لااقل خوبیاش در این بوده
حرفی از خیزران نبود آقا
حرفی از یک سر بریده نبود
خواهری نیمه جان نبود آقا ...