مشخصات شعر

حسین از غم نمی‌خوابد...

شب است و ماه و نخلستان و چاه و ناله‌ای محزون

سکوت و صبر و خاموشی، علی و یک دل پر خون

 

شب است و بانگ مرغ حق، به گوشش قصه می‌خواند

به یادش آمده یاسی که پرپر می‌شود در خون

 

در و دیوار و شاخ گل، خدایا! یاس و میخ در

شکسته پهلویش خونین، ز سیلی چهره‌اش گلگون

 

علی بود و غم و محنت، سکوت و صبر و خاموشی

نشسته خار در چشمان، گذشته آهش از گردون

 

نمی‌دانم چرا آن دم، فلک ویران نشد از غم

پس از تو وای بر فردا، پس از تو وای بر اکنون

 

چه سرد است این جهان بی تو، چه بی نور است این خانه

صدای نالۀ زینب، غمم را می‌کند افزون

 

حسین از غم نمی‌خوابد، حسن خاموش و اشک افشان

به یادش آمده یاسی، که پرپر می‌شود در خون

حسین از غم نمی‌خوابد...

شب است و ماه و نخلستان و چاه و ناله‌ای محزون

سکوت و صبر و خاموشی، علی و یک دل پر خون

 

شب است و بانگ مرغ حق، به گوشش قصه می‌خواند

به یادش آمده یاسی که پرپر می‌شود در خون

 

در و دیوار و شاخ گل، خدایا! یاس و میخ در

شکسته پهلویش خونین، ز سیلی چهره‌اش گلگون

 

علی بود و غم و محنت، سکوت و صبر و خاموشی

نشسته خار در چشمان، گذشته آهش از گردون

 

نمی‌دانم چرا آن دم، فلک ویران نشد از غم

پس از تو وای بر فردا، پس از تو وای بر اکنون

 

چه سرد است این جهان بی تو، چه بی نور است این خانه

صدای نالۀ زینب، غمم را می‌کند افزون

 

حسین از غم نمی‌خوابد، حسن خاموش و اشک افشان

به یادش آمده یاسی، که پرپر می‌شود در خون

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×