مشخصات شعر

فریاد از تو

اى یزید! این همه بیداد مکن، داد از تو!

 کس ندیده است چو ما این همه بیداد از تو

 

در جهان، خانه‌ی ظلم و ستمت ویران باد!

 ز آن که ویران شده بس خانه‌ی آباد از تو

 

من غمدیده نه تنها ز تو فریاد کنم

 همه فریاد برآرند که فریاد از تو

 

اى گرفتار هوس‌ها! به چه جرمى شده‌اند

 بسته در بند گران مردم آزاد از تو؟

 

چه جسورانه دهى حکم به قتل سجّاد!

 بر نیاید به خدا! کشتن سجّاد از تو

 

نام ما محو نخواهد شدن از صفحه‌ی دهر

 رفت اگر حاصل ما یکسره بر باد از تو

 

این پریشانى ما جمع شود روز معاد

 گر به جمعیّت ما تفرقه افتاد از تو

 

بر لب سیّد و مولاى جوانان بهشت

 می‌زنى چوب جفا در بر ما، داد از تو!

 

آه! در دادگه عدل الهى چه کنى؟

 چون بگیرند ره اندر صف میعاد از تو

 

زین تطاول که تو بر آل پیمبر کردى

جز به نفرین نکند هیچ کسى یاد از تو

 

 

فریاد از تو

اى یزید! این همه بیداد مکن، داد از تو!

 کس ندیده است چو ما این همه بیداد از تو

 

در جهان، خانه‌ی ظلم و ستمت ویران باد!

 ز آن که ویران شده بس خانه‌ی آباد از تو

 

من غمدیده نه تنها ز تو فریاد کنم

 همه فریاد برآرند که فریاد از تو

 

اى گرفتار هوس‌ها! به چه جرمى شده‌اند

 بسته در بند گران مردم آزاد از تو؟

 

چه جسورانه دهى حکم به قتل سجّاد!

 بر نیاید به خدا! کشتن سجّاد از تو

 

نام ما محو نخواهد شدن از صفحه‌ی دهر

 رفت اگر حاصل ما یکسره بر باد از تو

 

این پریشانى ما جمع شود روز معاد

 گر به جمعیّت ما تفرقه افتاد از تو

 

بر لب سیّد و مولاى جوانان بهشت

 می‌زنى چوب جفا در بر ما، داد از تو!

 

آه! در دادگه عدل الهى چه کنى؟

 چون بگیرند ره اندر صف میعاد از تو

 

زین تطاول که تو بر آل پیمبر کردى

جز به نفرین نکند هیچ کسى یاد از تو

 

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×