مشخصات شعر

گلشن عشق

اى حسینى که جهان در مِحَنت خون گرید!

 آسمان بر تو و قبر و وطنت خون گرید

 

گلشن عشق بُوَد کرببلایت امّا

 عوض خنده، گل این چمنت خون گرید

 

بُوَد آخرْ سخنت زمزمه‌ی واعطشا

 دل هر سوخته بر آن سخنت خون گرید

 

جامه پوشید تو را زینب و هنگام وداع

 دید بر پیکر تو پیرهنت خون گرید

 

بس که با نیزه و شمشیر به جانت زده‌اند

 هر سر موى تو بر زخم تنت خون گرید

 

شد کفن کهنه حصیرى به تن صد چاکت

 زخم‌هاى بدنت بر کفنت خون گرید

 

همه از داغ تو گریند ولى باز حسین!

 دیده‌ی تو به یتیم حسنت خون گرید

 

در شب یازدهم انجمنى بود تو را

 دل ما از غم آن انجمنت خون گرید

 

نیمى از راه بلا را تو به سر پیمودى

 عالمى بر سر دور از بدنت خون گرید

 

ز غمت بس که دل ما و «مؤیّد» خون است

دل آن سوخته چون چشم منت خون گرید

 

گلشن عشق

اى حسینى که جهان در مِحَنت خون گرید!

 آسمان بر تو و قبر و وطنت خون گرید

 

گلشن عشق بُوَد کرببلایت امّا

 عوض خنده، گل این چمنت خون گرید

 

بُوَد آخرْ سخنت زمزمه‌ی واعطشا

 دل هر سوخته بر آن سخنت خون گرید

 

جامه پوشید تو را زینب و هنگام وداع

 دید بر پیکر تو پیرهنت خون گرید

 

بس که با نیزه و شمشیر به جانت زده‌اند

 هر سر موى تو بر زخم تنت خون گرید

 

شد کفن کهنه حصیرى به تن صد چاکت

 زخم‌هاى بدنت بر کفنت خون گرید

 

همه از داغ تو گریند ولى باز حسین!

 دیده‌ی تو به یتیم حسنت خون گرید

 

در شب یازدهم انجمنى بود تو را

 دل ما از غم آن انجمنت خون گرید

 

نیمى از راه بلا را تو به سر پیمودى

 عالمى بر سر دور از بدنت خون گرید

 

ز غمت بس که دل ما و «مؤیّد» خون است

دل آن سوخته چون چشم منت خون گرید

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×