مشخصات شعر

ذبیح بى‌فدیه

ندهم جان مگر براى حسین

 ننهم سر مگر به پاى حسین

 

دلبرم کیست؟ آن عزیز خدا

 قبله‌ام چیست؟ کربلاى حسین

 

اشک را آفریده است خدا

 تا شود گوهر عزاى حسین

 

آفتاب است، شمع ماتم او

 آسمان است، خاک پاى حسین

 

عظمت‌ها و داغ‌هایش را

 کس نداند مگر خداى حسین

 

گفت مولاى ما به «ابن شبیب»

 که مکن گریه جز براى حسین

 

ناله‌اى از دل شکسته‌ی ماست

 هر نوایی به نینواى حسین

 

همه هستى جدا جدا گریند

 بر سر و جسمِ سر جداى حسین

 

بر رخ هر ستاره مشهود است

 سوز هریک ز زخم‌هاى حسین

 

آه از تشنگى! که می‌لرزید

 از شرار عطش، صداى حسین

 

بود بین دو نهر آب و نبود

 رمقى در نواى و ناى حسین

 

قابل این ذبیح، فدیه نبود

 ورنه جان جهان فداى حسین!

 

علقمه قتلگاه عبّاسش

 مشعرى بود در مناى حسین

 

جاى افتادن دو دستش بود

 آن یکى مروه، این صفاى حسین

 

سعى بین صفا و مروه کند

 زینبش نیز پا به پاى حسین

 

تا دم واپسین «مؤیّد» را

چشم جان است بر عطاى حسین

 

ذبیح بى‌فدیه

ندهم جان مگر براى حسین

 ننهم سر مگر به پاى حسین

 

دلبرم کیست؟ آن عزیز خدا

 قبله‌ام چیست؟ کربلاى حسین

 

اشک را آفریده است خدا

 تا شود گوهر عزاى حسین

 

آفتاب است، شمع ماتم او

 آسمان است، خاک پاى حسین

 

عظمت‌ها و داغ‌هایش را

 کس نداند مگر خداى حسین

 

گفت مولاى ما به «ابن شبیب»

 که مکن گریه جز براى حسین

 

ناله‌اى از دل شکسته‌ی ماست

 هر نوایی به نینواى حسین

 

همه هستى جدا جدا گریند

 بر سر و جسمِ سر جداى حسین

 

بر رخ هر ستاره مشهود است

 سوز هریک ز زخم‌هاى حسین

 

آه از تشنگى! که می‌لرزید

 از شرار عطش، صداى حسین

 

بود بین دو نهر آب و نبود

 رمقى در نواى و ناى حسین

 

قابل این ذبیح، فدیه نبود

 ورنه جان جهان فداى حسین!

 

علقمه قتلگاه عبّاسش

 مشعرى بود در مناى حسین

 

جاى افتادن دو دستش بود

 آن یکى مروه، این صفاى حسین

 

سعى بین صفا و مروه کند

 زینبش نیز پا به پاى حسین

 

تا دم واپسین «مؤیّد» را

چشم جان است بر عطاى حسین

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×