مشخصات شعر

گل احمر تنور

 

ای سر که سر گذاشته‌ای بر سر تنور!

آتش گرفته از غم تو مجمر تنور

 

خورشید پاره پاره‌ی زهرا! چه شد که حال

تو ماهِ روی نیزه‌ای و اختر تنور؟

 

جسم تو آرمیده به دامان دشت خون

امّا سرت درآمده در بستر تنور

 

من میهمان داغ تو گشتم به قتلگاه

تو میهمان اشک منی در بر تنور

 

سخت است باورش که ببینم عجین شده است

خون‌های گردن تو و خاکستر تنور

 

حوران برای دیدنت از جنّت آمدند

ای یاس سربریده! گل احمر تنور!

 

مادر بمیرد از غم جان‌سوزت! ای حسین!

نعشت عقیق دشت و سرت گوهر تنور

 

با چشم خون گرفته ببین با من و علی

این جدّ توست گریه‌کنان در بر تنور

 

بر سوز مادرانه‌ی من پی برد کمی

بگشاید ار که همسر خولی درِ تنور

گل احمر تنور

 

ای سر که سر گذاشته‌ای بر سر تنور!

آتش گرفته از غم تو مجمر تنور

 

خورشید پاره پاره‌ی زهرا! چه شد که حال

تو ماهِ روی نیزه‌ای و اختر تنور؟

 

جسم تو آرمیده به دامان دشت خون

امّا سرت درآمده در بستر تنور

 

من میهمان داغ تو گشتم به قتلگاه

تو میهمان اشک منی در بر تنور

 

سخت است باورش که ببینم عجین شده است

خون‌های گردن تو و خاکستر تنور

 

حوران برای دیدنت از جنّت آمدند

ای یاس سربریده! گل احمر تنور!

 

مادر بمیرد از غم جان‌سوزت! ای حسین!

نعشت عقیق دشت و سرت گوهر تنور

 

با چشم خون گرفته ببین با من و علی

این جدّ توست گریه‌کنان در بر تنور

 

بر سوز مادرانه‌ی من پی برد کمی

بگشاید ار که همسر خولی درِ تنور

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×