مشخصات شعر

شهادت اعضا

ما دیده‌ایم هر که به جایی رسیده است

غیر از علی، دل از همه عالم بریده است

 

ماییم و جبهه‌سایی درگاه اهل بیت

کز این در است هر که به جایی رسیده است

 

دامن ز دست و دست ز دامان دیگران

باید کشید هر که به ما هم عقیده است

 

گر کعبه را خدای به دست خلیل ساخت

وآن را برای قبله‌ی ما برگزیده است

 

کوی علی است کعبه‌ی دل‌های عارفان

وین قبله را خدای خلیل آفریده است

 

روزی که بر شهادت اعمال بندگان

هر عضو، لب گشوده به کاری که دیده است

 

ای لب! تو باز کن لب و بر گو لبان من

از خاک پای فاطمه گل‌بوسه چیده است

 

بگشا زبان، زبان من! آن جا بگو مرا

در مدح اهل بیت هزاران قصیده است

 

ای قلب من! بگو که به عشق علیّ و آل

در تنگنای سینه، دل من تپیده است

 

ای دست من! به شوق شفاعت بگو تو هم

سر پنجه‌ام به دامن زهرا رسیده است

 

ای گوش من! بگوی ز حالی که یافتم

تا گوش من فضایل مولا شنیده است

 

ای چشم من! بگوی چه روزان و چه شبان

اشک از غم حسین به دامن چکیده است

 

ای پای من! بگوی چه شب‌ها که پای من

در محفل عزای حسینی دویده است

 

ای دل! تو هم بگو که دل من به جان رسید

وقتی که قصّه‌ی عطش او شنیده است

 

عشق حسین دار و ندار «مؤیّد» است*

آقاتر از حسین دگر کس ندیده است

شهادت اعضا

ما دیده‌ایم هر که به جایی رسیده است

غیر از علی، دل از همه عالم بریده است

 

ماییم و جبهه‌سایی درگاه اهل بیت

کز این در است هر که به جایی رسیده است

 

دامن ز دست و دست ز دامان دیگران

باید کشید هر که به ما هم عقیده است

 

گر کعبه را خدای به دست خلیل ساخت

وآن را برای قبله‌ی ما برگزیده است

 

کوی علی است کعبه‌ی دل‌های عارفان

وین قبله را خدای خلیل آفریده است

 

روزی که بر شهادت اعمال بندگان

هر عضو، لب گشوده به کاری که دیده است

 

ای لب! تو باز کن لب و بر گو لبان من

از خاک پای فاطمه گل‌بوسه چیده است

 

بگشا زبان، زبان من! آن جا بگو مرا

در مدح اهل بیت هزاران قصیده است

 

ای قلب من! بگو که به عشق علیّ و آل

در تنگنای سینه، دل من تپیده است

 

ای دست من! به شوق شفاعت بگو تو هم

سر پنجه‌ام به دامن زهرا رسیده است

 

ای گوش من! بگوی ز حالی که یافتم

تا گوش من فضایل مولا شنیده است

 

ای چشم من! بگوی چه روزان و چه شبان

اشک از غم حسین به دامن چکیده است

 

ای پای من! بگوی چه شب‌ها که پای من

در محفل عزای حسینی دویده است

 

ای دل! تو هم بگو که دل من به جان رسید

وقتی که قصّه‌ی عطش او شنیده است

 

عشق حسین دار و ندار «مؤیّد» است*

آقاتر از حسین دگر کس ندیده است

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×